به گزارش مجموعه نظرسنجیهای چندساله انجمن روانشناسی آمریکا (APA)، روانشناسان در مراحل ابتدایی و میانی حرفه خود بالاترین سطح استرس و فرسودگی را تجربه میکنند. در «گزارش Practitioner Pulse Survey» منتشرشده در دسامبر ۲۰۲۳ آمده است که بیش از یکسوم از روانشناسان احساس فرسودگی میکنند، هرچند که نسبت به سالهای گذشته کاهش اندکی دیده میشود. این یافتهها همسو با دادههای دانشگاه UMass Chan نشان میدهد که فشار کاری بالا، افزایش شدت مشکلات بیماران و فهرستهای انتظار طولانی، از اصلیترین عوامل فرسودگی در میان متخصصان سلامت روان هستند.
تحقیقات مستقل دیگر نیز نشان میدهند که فرسودگی در میان درمانگران روانی نهتنها بر سلامت شخصی آنها اثر منفی دارد، بلکه به طور مستقیم کیفیت درمان بیماران را کاهش میدهد. مطالعهای که در پایگاه PMC منتشر شده است نشان داد روانشناسانی که فرسودگی بیشتری داشتند، مراجعانشان بهبودی کمتری را تجربه کردند. در نتیجه، فرسودگی روانشناسان تنها یک چالش فردی نیست، بلکه تهدیدی جدی برای نظام سلامت روان به شمار میآید.
چرا روانشناسان جوانتر بیشتر تحت فشار هستند؟
یکی از یافتههای تکرارشونده در پژوهشهای APA این است که روانشناسان تازهکار و میانی بیش از همکاران باسابقه خود دچار استرس میشوند. دلایل این مسئله ریشه در ترکیبی از عوامل ساختاری و محیطی دارد. روانشناسان جوان معمولاً با حجم بالای مراجعان، انتظارات زیاد برای اثربخشی سریع درمان و کمبود تجربه در مدیریت زمان و مستندسازی روبهرو هستند.
در گزارش APA آمده است که بیش از نیمی از روانشناسان گفتهاند شدت علائم بیمارانشان در سال اخیر افزایش یافته و بیش از دوسوم از آنان ظرفیت پذیرش بیمار جدید ندارند. در عین حال، کمبود نیرو در حوزه سلامت روان باعث شده بسیاری از روانشناسان با فشاری بیش از ظرفیت مواجه شوند. گزارش دانشگاه UMass Chan Medical School نیز تأیید میکند که روانشناسان در شرایط کاری «در حد اشباع کامل» فعالیت میکنند؛ وضعیتی که خطر خستگی و فرسودگی را تشدید میکند.
پیامدهای فرسودگی؛ فراتر از خستگی روزمره
فرسودگی در روانشناسان تنها به احساس خستگی یا بیانگیزگی محدود نمیشود. پیامدهای آن میتواند شامل کاهش تمرکز، افت کیفیت درمان، بیاعتمادی نسبت به کار، و حتی ترک حرفه باشد. مطالعات نشان دادهاند که روانشناسانی که دچار فرسودگی هستند، احتمال بیشتری دارد که ساعات کاری خود را کاهش دهند یا به فکر تغییر شغل بیفتند.
در گزارش APA در سال ۲۰۲۳ آمده است که شمار قابلتوجهی از روانشناسان قصد دارند حجم جلسات یا ساعت کاری خود را کاهش دهند؛ امری که در نهایت منجر به کمبود ظرفیت ارائه خدمات رواندرمانی میشود. بر اساس گزارش «State of the Behavioral Health Workforce 2024»، سابقه فرسودگی یکی از عوامل مهم در کاهش عرضه نیروی متخصص سلامت روان در سالهای آینده خواهد بود. این وضعیت نهتنها بر خود درمانگران اثرگذار است، بلکه بر کل نظام سلامت روان تأثیر میگذارد. هر روانشناسی که به دلیل فرسودگی از حرفه کنارهگیری میکند، به معنای از دست رفتن بخشی از ظرفیت خدمات روانی کشور است.
راهکارهایی برای کاهش استرس و فرسودگی در روانشناسان
برای مقابله با فرسودگی روانشناسان، نیاز به اقداماتی چندلایه و سیستماتیک است. نخست، باید برنامههای حمایت حرفهای ویژه برای روانشناسان تازهکار و میانی طراحی شود؛ برنامههایی که شامل نظارت بالینی، گروههای همیار و آموزش مدیریت بار کاری باشند. ایجاد جلسات منظم تبادل تجربه میان روانشناسان با سطوح مختلف سابقه نیز میتواند احساس حمایت و همبستگی را افزایش دهد.
در مرحله دوم، لازم است فشار اداری و بوروکراتیک بر روانشناسان کاهش یابد. بسیاری از متخصصان زمان زیادی را صرف مستندسازی و کارهای اداری میکنند که میتواند به فرسودگی دامن بزند. کاهش الزامات اداری و بازنگری در حجم پروندهها و گزارشهای اجباری میتواند انرژی بیشتری را برای تمرکز بر درمان آزاد کند. از سوی دیگر، ترویج فرهنگ «خودمراقبتی حرفهای» حیاتی است. روانشناسان نیز مانند سایر افراد، نیاز به مرزهای مشخص کاری، زمان استراحت و بازسازی انرژی دارند. مراکز رواندرمانی باید به شکل ساختاری فرصتهایی برای بازسازی ذهنی و جسمی کارکنان خود فراهم کنند.
در نهایت، پژوهشها نشان میدهد که وجود یک محیط کاری حمایتگر، با حجم منطقی مراجعان و کنترل حرفهای بیشتر بر زمان و تصمیمات کاری، یکی از مؤثرترین راهکارها برای کاهش خطر فرسودگی است. همانگونه که در یکی از تحلیلهای Behavioral Health Tech آمده است: «برای مقابله با فرسودگی درمانگران، کلید کار در بازگرداندن اختیار و کنترل به دست خود آنان است.»
فرسودگی و استرس شغلی در میان روانشناسان، مسئلهای جهانی و روبهافزایش است که نهتنها سلامت فردی متخصصان، بلکه کیفیت کل نظام سلامت روان را تهدید میکند. پژوهشها نشان میدهد روانشناسان جوانتر بیش از دیگران در معرض فشار کاری و استرس مزمن قرار دارند؛ عواملی همچون کمبود نیروی کار، افزایش شدت بیماران و نبود ساختارهای حمایتی مناسب، همگی در این روند نقش دارند. برای حفظ پایداری نظام سلامت روان، باید سلامت روانشناسان را به عنوان اولویت جدی در سیاستگذاریهای حوزه درمان و آموزش در نظر گرفت. تنها زمانی که درمانگران احساس حمایت، امنیت و آرامش کنند، میتوانند این احساس را به مراجعان خود منتقل کنند.