افسردگی تجربهای یکسان برای همه نیست؛ بهویژه وقتی پای جنسیت در میان باشد. مردان اغلب افسردگی را متفاوت از زنان تجربه میکنند و به همین دلیل، علائم آن کمتر شناسایی میشود. در حالیکه زنان ممکن است با غم، گریه و انزوا واکنش نشان دهند، مردان اغلب آن را در قالب خشم، پرخاشگری یا مصرف مواد پنهان میکنند. افسردگی در مردان چهرهای پنهان دارد و بسیاری از آنان حتی خودشان متوجه نمیشوند که افسردهاند.
سلامت روان مردان در سالهای اخیر بیشتر مورد توجه قرار گرفته، اما هنوز هم بسیاری از مردان از مراجعه به روانشناس خودداری میکنند. دلیلش روشن است: جامعه از آنها انتظار دارد قوی، منطقی و بیاحساس باشند. از کودکی به آنها آموخته شده که «مرد گریه نمیکند» و این تفکر سبب میشود مردان احساس ضعف کنند اگر اعتراف کنند که حالشان خوب نیست. پژوهشها نشان میدهد روحیهی مردانه و باورهای غلط درباره استقامت، مانع بزرگ کمکگرفتن است.
افسردگی مردانه در سایه معیارهای ناقص تشخیصی
راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM) سالهاست بهعنوان منبع اصلی تشخیص بیماریهای روانی استفاده میشود، اما هنوز تفاوتهای جنسیتی را در افسردگی بهدرستی بازتاب نمیدهد. در این راهنما آمده است که تفاوت آشکاری میان علائم افسردگی در زنان و مردان وجود ندارد، در حالی که دههها پژوهش خلاف آن را ثابت کردهاند. نتیجه آن است که اگر مردی با چهرهی کلاسیک افسردگی — یعنی غمگینی، بیانگیزگی، و گریه — مراجعه نکند، احتمال زیادی دارد که افسردگیاش تشخیص داده نشود.
افسردگی در مردان اغلب به شکلهای غیرمستقیم بروز میکند. پژوهشها چند الگوی رفتاری شاخص را نشان دادهاند:
مردان معمولاً احساسات خود را پنهان میکنند و بهجای حرفزدن، به مصرف الکل یا مواد مخدر پناه میبرند. این رفتار ناشی از جامعهپذیری مردانه است که بروز آسیبپذیری را نشانه ضعف میداند.
خشم و تحریکپذیری از بارزترین نشانههای افسردگی در مردان است. آنها ممکن است بهجای گریه یا انزوا، با عصبانیت، پرخاش یا خصومت واکنش نشان دهند. افزایش روابط جنسی یا گرایش به خیانت نیز گاهی بهعنوان تلاش ناخودآگاه برای بازگرداندن حس ارزشمندی در مردان افسرده دیده میشود. رفتارهای پرخطر مانند قمار، درگیری فیزیکی یا رانندگی خطرناک میتواند تلاش برای فرار از کسالت و پوچی درونی باشد. بسیاری از مردان افسرده بهجای گفتن «افسردهام»، از واژههایی مثل «استرس دارم» استفاده میکنند تا از قضاوت دیگران بگریزند.
نشانههایی که نباید نادیده گرفته شوند
افسردگی مردانه گاهی در ظاهر موفقترین افراد پنهان میشود. مردی که ظاهراً سختکوش، اجتماعی و پرانرژی است، ممکن است درونش درگیر احساس پوچی، خستگی مزمن و بیمعنایی باشد. تغییر در عادات خواب یا غذا، عصبانیت بیدلیل، فاصلهگیری از خانواده یا افزایش مصرف مواد از نشانههایی هستند که باید جدی گرفته شوند.
وظیفه درمانگران در شناسایی افسردگی مردانه
برای روانشناسان و درمانگران، تشخیص افسردگی در مردان نیازمند دقتی ویژه است. اولین نشانه معمولاً خشم یا تحریکپذیری است، نه غمگینی. درمانگر باید پس از بررسی علل فیزیولوژیکی یا مصرف مواد، به سراغ علائم عاطفی پنهان برود. پرسش از اطرافیان درباره تغییر رفتارها یا افزایش مصرف الکل میتواند کمککننده باشد. همچنین استفاده از آزمونهای روانسنجی مانند آزمون ارزیابی شخصیتی (PAI) روش مؤثری است؛ زیرا فرد نمیفهمد افسردگی در حال سنجش است و پاسخهای صادقانهتری میدهد.
یکی از بزرگترین اشتباهات در گفتوگو با مردان افسرده، پرسش مستقیم درباره احساس گناه یا غم است. بسیاری از مردان بهدلیل ترس از برچسب خوردن، حقیقت را پنهان میکنند. بهتر است درمانگر با گفتوگویی باز و غیرقضاوتگر، ذهن بیمار را به سمت بیان افکارش هدایت کند. پرسشهایی مانند «وقتی روزی پر از عصبانیت داری، چه افکاری در ذهنت میگذرد؟» میتواند راهی به درون احساسات پنهان او باز کند.
افسردگی در مردان؛ بیماریای خاموش اما درمانپذیر
افسردگی در مردان اغلب سالها بدون تشخیص باقی میماند و میتواند به فروپاشی روابط، اعتیاد یا حتی خودکشی بینجامد. اما با آگاهی، گفتگو و کمکگرفتن از رواندرمانگران، میتوان این چرخه را شکست. مرد بودن به معنی نداشتن احساس نیست. سکوت و انکار نشانه قدرت نیست؛ گامبرداشتن بهسوی درمان، شجاعانهترین کاری است که یک مرد میتواند برای خودش انجام دهد.