وقتی مردم طرفی را در بحثها انتخاب میکنند، نیازهای عمیقی مانند تعلق، کنترل و معنا برایشان برآورده میشود. حتی اگر این انتخاب باعث ایجاد تقسیم شود. همان نیازهایی که ما را به هم وصل میکنند، میتوانند باعث شوند در تفکر «ما در برابر آنها» گیر کنیم.
در عصری که تقسیمبندی و دو قطبی شدن عادی به نظر میرسد، مردم به طور طبیعی طرف خود را انتخاب میکنند. این روند در سیاست، سلامت عمومی، آموزش و فناوری دیده میشود.
نیازهای روانشناختی در پس قطبیشدن
وقتی فردی طرفی را انتخاب میکند، سه نیاز روانشناختی مهم برآورده میشوند:
-
تعلق: او احساس میکند که پذیرفته شده و با گروه همفکر خود ارتباط دارد.
-
کنترل: او احساس اختیار و قطعیت در دنیایی پیچیده پیدا میکند.
-
معنا: او خود را بخشی از چیزی بزرگتر میبیند و وضوح اخلاقی و هدف را تجربه میکند.
تحقیقات نشان میدهند هرچه شناسایی فرد با یک گروه قویتر باشد، بیشتر احتمال دارد گروههای بیرونی را با سوءظن یا خصومت ببیند، بهویژه وقتی هویت او در خطر باشد.
میانبرهای مغز و قطبیشدن
مغز انسان به سمت سادگی شناختی و استفاده از میانبرهای ذهنی برای تصمیمگیری سریع تمایل دارد.
در موقعیتهای قطبی، مغز ما سریعتر به تعصب تأیید، استدلال انگیزشی و تعصب گروهی متکی میشود:
-
تعصب تأیید: فقط اطلاعاتی را قبول میکنیم که باورهای فعلیمان را تأیید کنند.
-
استدلال انگیزشی: ما دلایلی برای تقویت باورهای خود میسازیم.
-
تعصب گروهی: گروه خود را برتر میدانیم و گروه مقابل را کمارزشتر میبینیم.
این فرآیندها ناخودآگاه و سریع رخ میدهند و باعث افزایش قطبیشدن میشوند.
پارادوکس معنا و قطبیشدن
قطبیشدن تنها حفظ هویت نیست، بلکه درباره معنا هم است.
-
وقتی افراد احساس بیقدرتی میکنند، طبیعی است که به دنبال معنا و وضوح اخلاقی باشند.
-
افراد از حس خود، جایگاه اجتماعی گروه و داستان درونی خود درباره جهان دفاع میکنند.
به همین دلیل، روشهای صرفاً منطقی معمولاً نتیجهبخش نیستند. همانطور که جاناتان هایدت میگوید، شهودهای اخلاقی ما منطق را هدایت میکنند، نه برعکس.
ساخت پل به جای دیوار
ویژگیهایی مانند همدلی، تواضع و کنجکاوی ذهنی به ما کمک میکنند:
-
کسانی که با آنها مخالفیم را انسانی ببینیم.
-
دیدگاههای مختلف را بدون از دست دادن حس خود نگه داریم.
-
فضایی برای راهحلهای جدید ایجاد کنیم.
رهایی از قطبیشدن یعنی تعامل با نیازهای عمیقی که باعث تقسیم میشوند، نه فقط موافقت با اختلاف نظر.
پنج استراتژی عملی برای کاهش قطبیشدن
-
فرضیات خود را نامگذاری کنید: قبل از به چالش کشیدن دیگران، باورها و تعصبات خود را مرور کنید.
-
از «چرا»ی آنها بپرسید: محرکهای عمیقتر را کشف کنید و به دیگران امکان شنیده شدن دهید.
-
تهدیدات یا اهداف مشترک را پیدا کنید: زمین مشترک بسازید و حالت دفاعی را کاهش دهید.
-
نقشها را در داستان عوض کنید: مسئله را از دید طرف مقابل توضیح دهید تا مغزتان از منطقه راحتی خارج شود.
-
بردن را بازتعریف کنید: موفقیت فقط تغییر ذهن دیگران نیست؛ گامهای کوچک به سوی پیشرفت هم ارزشمند هستند.