بسیاری از کودکان و نوجوانان خسته هستند و ما به آن عادت کردهایم. این خستگی تنها ناشی از بیحوصلگی بعد از مدرسه یا دیر خوابیدن به خاطر تماشای ویدئو نیست؛ مسئله عمیقتر است. ما معمولاً استرس مدرسه، برنامههای ورزشی، تلفنهای همراه و تغییرات هورمونی را مقصر میدانیم، اما حقیقت پنهان این است که کودکان خواب کافی ندارند و ما به ندرت تلاش واقعی برای رفع این مشکل میکنیم. خواب یک پاداش برای انجام تکالیف یا مسواک زدن نیست؛ خواب یک نیاز زیستی اساسی است، همردیف با غذا و اکسیژن. بدون خواب، بدن کودکان تحلیل میرود، مغز آنها درست کار نمیکند و هیجاناتشان از هم میپاشد. آنچه ممکن است بهنظر تنبلی، سرکشی یا نوسانات خلقی برسد، در واقع خستگی مزمن است.
مطالعات نشان میدهد بیش از یکسوم کودکان در آمریکا بهطور منظم کمتر از میزان توصیهشده میخوابند (Claussen و همکاران، ۲۰۲۳). این آمار برای نوجوانان حتی بالاتر است. در عین حال، ما از کودکان میخواهیم قبل از طلوع خورشید بیدار شوند، برنامههای مدرسهای و فوق برنامه داشته باشند و تلفنهای خود را تا صبح روشن نگه دارند. سپس تعجب میکنیم که چرا آنها دچار مشکل هستند. یک بحران خاموش پشت خمیازهها، تکالیف ناتمام و کاهشهای پنهان سلامت روان در حال وقوع است.
ساعت بیولوژیک کودکان و نوجوانان
وقتی پای نوجوانان و خواب آنها به میان میآید، بسیاری از بزرگترها به نظم و انضباط اشاره میکنند. «آنها به عادتهای بهتر نیاز دارند» یا «زمان استفاده از تلفن را کاهش دهید». اما واقعیت این است که نوجوانان دیرتر نمیخوابند چون میخواهند؛ بلوغ بدن آنها ساعت زیستی داخلی را تغییر میدهد. بدن آنها ملاتونین را دیرتر شب ترشح میکند و حتی اگر بخواهند نمیتوانند زود بخوابند (Tarokh و همکاران، ۲۰۱۶). سپس آنها را ساعت ۶:۳۰ صبح بیدار میکنیم و انتظار داریم عملکرد کامل داشته باشند.
صفحههای نمایش نیز شرایط را بدتر میکنند. نور آبی باعث تأخیر بیشتر خواب میشود (Simšek و همکاران، ۲۰۱۹). اما مشکل فقط دستگاهها نیست؛ تکالیف دیرهنگام، تمرینات ورزشی تا ساعات پایانی شب و انتظارات اجتماعی باعث شده نوجوانان نه تنها برای خواب مشکل داشته باشند، بلکه در محیطی زندگی کنند که اجازه خواب کافی نمیدهد.
مغزهایی که نمیتوانند کمبود خواب را تحمل کنند
خواب زمان ساخت و ساز مغز کودکان است. در این زمان ارتباطات عصبی برقرار میشود، خاطرات ذخیره و هیجانات تنظیم میشوند. وقتی این فرآیند کوتاه شود، اثرات آن سریع و ماندگار ظاهر میشود. کمبود خواب در کودکان با رشد کندتر مغز و حتی تغییرات ساختاری مغز مرتبط است (Yang و همکاران، ۲۰۲۲). در نوجوانان، کمبود خواب باعث مشکل تمرکز، واکنشهای هیجانی شدید و کاهش نمرات تحصیلی میشود (Dutil و همکاران، ۲۰۲۲). اینها هزینههای عصبی کمبود خواب هستند. حلقه سلامت روان نیز درگیر میشود. خواب ناکافی خطر افسردگی را افزایش میدهد و افسردگی خواب را مختل میکند؛ چرخهای که ادامه پیدا میکند (Roberts و Duong، ۲۰۱۴؛ Marino و همکاران، ۲۰۲۰). باید دست از نادیده گرفتن خواب برداریم؛ گاهی خواب علت اصلی مشکلات است.
مانند بسیاری از نیازها، خواب نیز نابرابر توزیع میشود. کودکان خانوادههای کمدرآمد بیشتر در محیطهای پر سر و صدا و آشفته میخوابند و برخی حتی تخت مناسب یا اتاق تاریک و آرام ندارند (Claussen و همکاران، ۲۰۲۳). خواب تبدیل به محلی میشود که نابرابری در آن خودنمایی میکند. علائم کمبود خواب نیز متفاوت تفسیر میشوند. در کودکان کوچک، کمبود خواب میتواند به شکل بیشفعالی یا پرخاشگری ظاهر شود و اغلب با ADHD اشتباه گرفته میشود (Matricciani و همکاران، ۲۰۱۹). در نوجوانان، ممکن است بهعنوان بیعلاقگی یا سرکشی تلقی شود. این اشتباهات تشخیصی، علت اصلی مشکل را پنهان میکند.
چالشهای خواب بر اساس سن
سنین ۵–۱۰ سال
در این سنین، تحمیل عادتهای خواب هنوز مؤثر است. والدین میتوانند ساعت خواب تعیین کنند، استفاده از صفحه نمایش را محدود کنند و مراسم آرامبخشی قبل از خواب ایجاد کنند. کنترل نور، کاهش سر و صدا و ثبات، تأثیر واقعی دارد (Magee و همکاران، ۲۰۲۲).
سنین ۱۱–۱۳ سال
در این مرحله، کودکان دیرتر میخوابند، مدرسه سختتر میشود و خواب کاهش مییابد. زندگی اجتماعی و استفاده از صفحه نمایش افزایش مییابد، اما مدرسه هنوز زود آغاز میشود. این نقطه عطف، سرنوشت عادات خواب را مشخص میکند (Simšek و همکاران، ۲۰۱۹).
سنین ۱۴–۱۸ سال
اکنون وارد منطقه خطر شدهایم. بسیاری از نوجوانان شش ساعت یا کمتر میخوابند. آنها بیشکار، بیشتحریک و کمخواب هستند. پیامدها شامل کاهش تحصیلی، افت سلامت روان، افزایش وزن و حتی تغییرات متابولیکی است (Grimaldi و همکاران، ۲۰۲۳؛ Tarokh و همکاران، ۲۰۱۶). ادامه این روند به دلیل کمبود نظارت و آگاهی است.
هفت اقدام عملی برای بهبود خواب کودکان و نوجوانان
تأخیر در ساعت شروع مدرسه، نگاه به خواب مانند سلامت عمومی، آموزش کارکرد خواب به کودکان و والدین، حذف صفحههای نمایش از اتاق خواب، توجه به خواب در مراقبتهای سلامت روان، رسیدگی به نابرابری خواب و تغییر فرهنگ جامعه، راهکارهایی هستند که میتوانند بحران کمبود خواب را کاهش دهند.
خواب برای کودک شش ساله یا نوجوان شانزده ساله اختیاری نیست. کودکان و نوجوانان به خواب بیشتری نسبت به بزرگسالان نیاز دارند. ما فرهنگی ایجاد کردهایم که استراحت را اختیاری و کار بیش از حد را تحسینآمیز میداند و این باور به کودکان آسیب میرساند. خواب پایه رشد مغز، تنظیم هیجانات، یادگیری و حتی لذت ساده زندگی است. اگر از آن محافظت نکنیم، در حق کودکان کوتاهی کردهایم. بیایید اجازه ندهیم آنها با چرخه خستگی پیش بروند.