بازی آزاد و بیقید و شرط نه تنها سرگرمی نیست، بلکه ابزاری حیاتی برای تقویت اعتماد به نفس، خلاقیت و تابآوری کودکان است. در گذشته، کودکان ساعتها مشغول دوچرخهسواری، ساخت قلعههای پتو و خلق بازیهای خیالی بودند و روزهایشان بیپایان و پر از خنده و آزادی بود. اما امروز همه چیز تغییر کرده است؛ مدرسهها طولانیتر شدهاند، تکالیف از سنین پایینتر شروع میشوند و آنچه که به عنوان «وقت آزاد» نامیده میشود، اغلب با کلاسهای آموزشی، ورزشهای سازمانیافته و صفحهنمایش پر میشود.
این برنامهریزی بیش از حد و فشارهای مداوم باعث افزایش اضطراب، افسردگی و مشکلات توجه در کودکان شده است. بسیاری از آنها بهصورت خاموش با نگرانیهایی دست و پنجه نرم میکنند که حتی توان بیان آنها را ندارند. چیزی که تغییر کرده، خود ماهیت کودکی است؛ ما به کودکان فرصت کافی برای بازی، تخیل و کشف خود ندادهایم. در مسیر رشد، دوران کودکی به مسابقهای برای آمادگی زودهنگام برای آینده تبدیل شده است. کلاسهای پیشدبستانی بیشتر شبیه کلاسهای اول و دوم دبستان شدهاند و بعد از مدرسه، به جای بازی و دویدن با دوستان، بسیاری از کودکان مستقیماً به کلاسها و تمرینها میروند. والدین با عشق و نیت خوب این کار را انجام میدهند، اما نتیجه این شده که کودکان مضطرب، تحت فشار و دور از لذتهای ساده دوران کودکی هستند.
اهمیت بازی در رشد کودکان
بازی آزاد و خلاقانه، همان فعالیتی است که کودکان با آن مهارتهای زندگی را میآموزند؛ مهارتهایی مانند تفکر، تخیل، همکاری و مدیریت استرس. آکادمی آمریکایی اطفال بر این نکته تأکید کرده است: بازی اختیاری نیست، بلکه برای رشد سالم کودک ضروری است. وقتی این فرصت از کودکان گرفته شود، آنها نه تنها تفریح و شادی را از دست میدهند، بلکه یکی از بلوکهای پایهای قدرت عاطفی و روانی خود را نیز از دست میدهند.
بحران بازی آزاد در دوران همهگیری کرونا آشکار شد. روانشناس پیتر گری اشاره کرده است که کاهش بازی آزاد و بدون ساختار باعث افزایش چشمگیر اضطراب و افسردگی در کودکان شده است. بازی به کودکان کمک میکند هویت خود را کشف کنند، اعتماد به نفس پیدا کنند و فشارهای روانی را مدیریت نمایند. بدون بازی، کودکان اغلب احساس سردرگمی و فشار میکنند.
راه حل: بازگرداندن بازی به زندگی کودکان
راه حل ساده است: کودکان به زمان بیشتری برای بازی نیاز دارند، نه به عنوان یک فعالیت دیگر در برنامه، بلکه به عنوان بخشی طبیعی از زندگی روزمره. مدارس میتوانند با حفظ زمان مناسب تفریح و ایجاد فرصتهای خلاقانه، به کودکان کمک کنند. والدین نیز میتوانند با اختصاص فضایی برای «هیچ کاری نکردن»، اجازه دهند کودکان آزادانه بازی کنند، بازیهای خیالی بسازند و هنر و تخیل خود را کشف کنند. این زمان هدررفته نیست، بلکه خود کودکی است.
جامعه نیز میتواند در بازگرداندن کودکی نقش مهمی ایفا کند. ساخت پارکهای بیشتر، باز نگه داشتن کتابخانهها و ایجاد مکانهای امن برای جمع شدن کودکان، همه به سلامت روان و رشد سالم آنها کمک میکند. بازی، درست مانند خواب و تغذیه مناسب، داروی ذهن در حال رشد کودکان است. کودکانی که فرصت بازی آزاد دارند، قویتر، شادتر و با اعتماد به نفستر رشد میکنند. سالهاست که زمان آزاد، تخیل و شادی کودکی کاهش یافته و اکنون شاهد پیامدهای آن هستیم. بازگرداندن بازی، بازگشت به ارزشهای واقعی کودکی است و فرصتی برای اعتماد دوباره به قدرت طبیعی بازی و شادی ساده دوران کودکی.
بازگرداندن کودکی به معنای بازگرداندن ساعت به عقب نیست؛ بلکه یادآوری آنچه واقعاً اهمیت دارد است. کودکی گرانبها و زودگذر است و بازی در قلب آن قرار دارد. شاید وقت آن باشد که فشارها را کاهش دهیم، آرامتر شویم و به کودکان آنچه روزگاری خود داشتیم بدهیم: آزادی برای خندیدن، کاوش، خیالپردازی و بودن کودک واقعی.