علم زندگی خوب میتواند بینشهای کلیدی برای درک بهزیستی شغلی ارائه دهد. در روانشناسی، زندگی خوب اغلب در سه بعد مفهومسازی میشود: زندگی شاد، زندگی معنادار و زندگی غنی از نظر روانشناختی. زندگی شاد پر از بهزیستی هدونیک است، با نشانههایی از احساسات مثبت و رضایت. زندگی معنادار بهزیستی اودایمونک را پرورش میدهد، یعنی حس معنا و هدف. زندگی غنی از نظر روانشناختی، زندگیای است پر از تجربیات نو، کنجکاوی و تجربیات تغییردهنده دیدگاه. با توجه به اینکه اکثر افراد بخش قابل توجهی از زندگی خود را در محل کار میگذرانند، ارتباط بین زندگی حرفهای و بهزیستی شغلی ما قابل توجه است. در مطالعهای اخیر، زاخر و باومایستر (۲۰۲۵) بررسی کردند که علم زندگی خوب چه بینشهایی برای درک بهزیستی شغلی میتواند ارائه دهد، با اعمال چارچوب سهگانه به حوزه کار. پژوهش آنها با ۶۷۸ کارمند در آلمان انجام شد، با سنین ۱۸ تا ۶۷ سال (میانگین سنی: ۴۴.۹۴)، در صنایع مختلف مانند اداره عمومی و مراقبتهای بهداشتی.
یافتهها نشان داد که، همانند زندگی خوب به طور کلی، رضایت، معناداری و غنای روانشناختی از عوامل کلیدی در کیفیت کلی زندگی کاری و بهزیستی شغلی هستند. این سه بعد، پایههای اصلی بهزیستی شغلی را تشکیل میدهند و بدون توجه به آنها، هیچ برنامهای برای بهبود محیط کار موفق نخواهد بود.
رضایت شغلی: لذت واقعی از هر روز کاری
این بعد شامل مؤلفههای شناختی و عاطفی است. بهزیستی شغلی در این بخش به میزان تجربه حالات عاطفی مثبت مانند لذت و شادی از کار و همچنین ارزیابی رضایتبخش بودن کار اشاره دارد. رضایت شغلی را میتوان با استفاده از آیتمهای پرسشنامهای مانند موارد زیر سنجید: من با کارم نسبتاً راضی هستم. بیشتر روزها، نسبت به کارم مشتاق هستم. از کارم لذت واقعی میبرم. وقتی این جملات در ذهن کارمند تکرار میشوند، بهزیستی شغلی واقعی شکل میگیرد.
معناداری کار: چرا صبحها از خواب بیدار میشوید؟
این بعد به میزان تجربه افراد از کارشان به عنوان مهم، معنادار و دارای هدف اشاره دارد، به ویژه از نظر مشارکتهای مثبت در جامعه و بهزیستی دیگران. معناداری کار را میتوان با استفاده از آیتمهای پرسشنامهای مانند موارد زیر سنجید: کاری که انجام میدهم مهم است. شغل معناداری دارم. آنچه در محل کار انجام میدهم تفاوتی در جهان ایجاد میکند. بدون این حس، بهزیستی شغلی مانند ساختمانی بدون پایه خواهد بود.
غنای روانشناختی کار: ماجراجویی در دفتر کار
این بعد به میزان ویژگیهای پیچیده، نو، جالب و تغییردهنده دیدگاه در کار فرد اشاره دارد. غنای روانشناختی کار را میتوان با استفاده از آیتمهای پرسشنامهای مانند موارد زیر سنجید: تجربیات جالب زیادی در کارم دارم. زندگی کاریام شامل لحظات غنی و شدید است. داستانهای زیادی درباره کارم برای گفتن به دیگران دارم. این بعد، بهزیستی شغلی را از یکنواختی نجات میدهد و آن را به تجربهای هیجانانگیز تبدیل میکند.
شش ویژگی کلیدی که بهزیستی شغلی را منفجر میکنند
به گفته زاخر و باومایستر (۲۰۲۵)، شش ویژگی کلیدی یا «شش نخبه» وجود دارد که به طور قدرتمند در زندگی کاری خوب و بهزیستی شغلی در هر سه بعد رضایت شغلی، معناداری کار و غنای روانشناختی کار مشارکت دارند. این شش ویژگی، راز واقعی بهزیستی شغلی هستند که مدیران موفق از آن استفاده میکنند.
مشارکت ادراکشده: ببینید کجای پازل هستید
مشارکت ادراکشده یا هویت وظیفه، به فرصت شناخت مشارکت وظایف فرد در محصول یا خدمت کلی اشاره دارد. همانطور که پژوهشها نشان دادهاند، مشارکت ادراکشده کارمندان با نتایج بهزیستی شغلی، از جمله رضایت شغلی و معناداری کار، رابطه مثبت دارد. نویسندگان مینویسند: کارمندان از درک جایگاه خود در تصویر بزرگ لذت میبرند. این ویژگی ساده، بهزیستی شغلی را به سطح جدیدی میرساند.
مشارکت واقعی: صدای شما شنیده میشود
وقتی افراد درباره تحولات سازمانی خود آگاه میشوند، وقتی باور دارند ایدههایشان شنیده و در نظر گرفته میشود، این میتواند حس انسجام و تعلق به گروه را تقویت کند. این به نوبه خود میتواند بر بهزیستی شغلی آنها تأثیر مثبت بگذارد. در واقع، مشارکت ادراکشده کارمندان در تصمیمگیری سازمانی با رضایت شغلی همبستگی مثبت و با احساس بیگانگی در محل کار همبستگی منفی دارد. بدون مشارکت، بهزیستی شغلی فقط یک آرزو باقی میماند.
فرصتهای توسعه: رشد کنید یا بمیرید
وقتی کارمندان فرصت شرکت در فعالیتهای آموزشی و توسعهای دارند، شانس یادگیری مهارتهای جدید، بهبود عملکرد و دریافت ترفیع را افزایش میدهند. علاوه بر این، چنین فرصتهایی برای خودتوسعه با سطوح بالاتر رضایت شغلی، معناداری کار و غنای روانشناختی کار مرتبط هستند. این ویژگی، موتور محرک بهزیستی شغلی در بلندمدت است.
حمایت سرپرست: پشتیبان واقعی در میدان جنگ
میزان احساس حمایت سرپرستان از افراد در سطوح مختلف مانند عاطفی، ابزاری و اطلاعاتی با رضایت شغلی، معناداری و غنای روانشناختی مرتبط است. دریافت حمایت سرپرست به کارمندان کمک میکند تا احساس ادغام در سیستم اجتماعی مطلوب کنند. بدون این حمایت، بهزیستی شغلی مانند کشتی بدون سکان خواهد بود.
حمایت همکاران: تیمی که با هم میجنگند
به طور مشابه، تعاملات حمایتی با همکاران به طور مثبت در بهزیستی شغلی مشارکت دارند. در حالی که پژوهشهای قبلی ارتباط بین حمایت و رضایت شغلی و معناداری کار را نشان میدهد، نویسندگان فرض میکنند که این تعاملات خود میتوانند منابع غنای روانشناختی باشند. یا شاید، همانطور که نویسندگان مینویسند: احساس حمایت، فرد را جسور میکند تا چالشهای جدید و متنوع را بپذیرد. این حمایت، بهزیستی شغلی را به یک تجربه جمعی تبدیل میکند.
تعامل شغلی: عاشق کارتان شوید
این نشاندهنده میزان سرمایهگذاری انرژی شناختی، عاطفی و فیزیکی کارمندان در عملکرد شغلیشان است. به گفته زاخر و باومایستر (۲۰۲۵)، هرچه افراد کارشان را رضایتبخش، معنادار و غنی از نظر روانشناختی ادراک کنند، بیشتر تمایل دارند کاملاً در نقشهای خود تعامل و سرمایهگذاری کنند. تعامل شغلی، نتیجه نهایی بهزیستی شغلی است.
استرسزاهای کاری: دشمنان پنهان بهزیستی شغلی
اغلب، زندگی کاری ما شامل عوامل ناخوشایند و استرسزای مختلفی است که بهزیستی شغلی را تضعیف میکنند. از استرسزاهای کاری که زاخر و باومایستر (۲۰۲۵) در پژوهش خود در نظر گرفتند عبارتند از بار کاری کیفی یعنی چقدر وظایف از نظر شناختی پیچیده و طاقتفرسا هستند، بار کاری کمی یعنی فشار زمان و بار مقرراتی، وقفههای کاری یعنی چقدر موانع در حین انجام وظایف کاری رخ میدهد، و استرسزاهای محیطی مانند سر و صدا. شناخت این دشمنان، اولین قدم برای حفظ بهزیستی شغلی است.