در روزگار پرتنش امروز، بحرانها دیگر صرفاً جسم انسان را درگیر نمیکنند، بلکه روان افراد را نیز تحت فشار قرار میدهند. در چنین شرایطی، توجه به سلامت روان نه یک انتخاب، بلکه ضرورتی حیاتی است. گزارش روان ۲۴ به نقل از ایرنا بر اهمیت «خودیاری» و «مراقبتهای اولیه روانی» تأکید میکند و نشان میدهد که بیتوجهی به این اصول، میتواند سلامت روان جامعه را در بحرانها به خطر اندازد.
بحرانهای اقتصادی، بلایای طبیعی، ناآرامیهای اجتماعی و فشارهای مزمن زندگی میتوانند موجب اضطراب، افسردگی، خشم و بیخوابی شوند. این علائم اگر در مراحل اولیه شناسایی نشوند، به اختلالات جدیتر تبدیل خواهند شد.
به گفتهی کارشناسان، در زمان بحران، سلامت روان همانقدر حیاتی است که تأمین آب و غذا؛ زیرا بدون آرامش ذهنی، تصمیمگیری درست و همکاری اجتماعی ممکن نیست.
نشانههایی که نباید نادیده گرفته شوند
نخستین گام در خودیاری، شناخت نشانههای هشداردهنده است. افزایش تحریکپذیری، اختلال خواب، کاهش تمرکز، احساس ناامیدی و خستگی روانی از علائمی هستند که نباید ساده از کنارشان گذشت. بسیاری از افراد این علائم را به مشکلات جسمی نسبت میدهند، در حالی که ریشه در فشار روانی دارد. آموزش عمومی در این زمینه میتواند از گسترش بحرانهای روانی جلوگیری کند.
خودیاری؛ آغاز بازسازی روانی فرد
خودیاری یعنی اقدام آگاهانه برای مدیریت فشار روانی. این مفهوم شامل تمرینهایی مانند تنفس عمیق، مدیتیشن، پیادهروی آرام، خواب منظم، تغذیه سالم و ارتباط اجتماعی است. افرادی که این مهارتها را میآموزند، در شرایط بحران حس کنترل بیشتری بر زندگی خود دارند. این احساس کنترل، یکی از مهمترین عوامل بازدارنده در برابر اضطراب و افسردگی است.
مراقبتهای اولیه روانی؛ پلی میان خودیاری و درمان تخصصی
«مراقبت اولیه روانی» (Psychological First Aid) نخستین گام حرفهای در حمایت از افراد آسیبدیده است. این مداخله شامل گوش دادن فعال، اطمینانبخشی، ارائه اطلاعات درست و هدایت فرد به منابع حمایتی است. هدف این روش، جلوگیری از وخامت وضعیت روانی و کاهش اضطراب حاد است تا افراد بتوانند دوباره تعادل روانی خود را بازیابند.
اهمیت مقیاس بومی؛ روانپشتی از دل جامعه
یکی از نکات کلیدی در گزارش ایرنا، تأکید بر ارائه خدمات روانی در سطوح محلی و جامعهمحور است. تمرکز خدمات تنها در کلانشهرها باعث میشود مناطق محروم از حمایت روانی بیبهره بمانند. وقتی مشاوران و نیروهای بهداشت روان در خانههای سلامت، مدارس یا مراکز محلی فعال باشند، تابآوری اجتماعی تقویت میشود و مردم در برابر بحرانها آسیبپذیرتر نخواهند بود.
با وجود ضرورت این مداخلات، موانعی مانند کمبود متخصصان آموزشدیده، انگ فرهنگی نسبت به بیماری روانی و کمبود بودجه همچنان پابرجاست. در برخی مناطق، مردم هنوز مراجعه به مشاور را نشانه ضعف میدانند. این باور باید با آموزش عمومی، اطلاعرسانی رسانهای و آموزش در مدارس تغییر کند.
الگوهای موفق از تجربههای بومی
مدل «سراج» که در بحرانهای داخلی ایران توسط وزارت بهداشت اجرا شد، نمونهای موفق از مداخلات روانی بومی است. در این مدل، خدمات مددکاری و روانشناسی در سطح محله و مراکز جامع سلامت ارائه میشود.
همچنین در دوران کرونا، سامانههای تلفنی مشاوره توانستند خدمات روانی را از راه دور در اختیار هزاران نفر قرار دهند. این تجربه نشان داد که پشتیبانی روانی حتی بدون حضور فیزیکی هم امکانپذیر است.
نقش دولت، رسانه و جامعه در ارتقای سلامت روان
سلامت روان تنها وظیفه متخصصان نیست. دولت باید زیرساختهای آموزش و پشتیبانی مالی را فراهم کند، رسانهها باید در کاهش انگ روانی نقش فعالی ایفا کنند و مردم نیز باید مهارتهای خودیاری را جدی بگیرند. افزودن آموزش سلامت روان به نظام آموزشی، راهاندازی شبکههای حمایتی محلی و فراهمکردن دسترسی به خدمات مشاوره، سه رکن اساسی این مسیر است.
نتیجهگیری: خودیاری، نخستین گام در مسیر تابآوری ملی
در نهایت، خودیاری و مراقبتهای اولیه روانی نهتنها به فرد، بلکه به کل جامعه کمک میکند تا از بحرانها سربلند بیرون آید. این مداخلات ساده اما مؤثر میتوانند از بروز آسیبهای عمیق روانی جلوگیری کنند. سلامت روان ستون پنهان جامعهای پایدار است؛ جامعهای که در آن هر فرد میداند چگونه از خود و دیگران مراقبت کند، حتی در سختترین لحظات زندگی.