سیاست اگر بازی خوانده شود، موضوعی شاداب و پربار است که به دلیل جدیتش برجستهتر میشود. تمایز بین آنچه بازی است و آنچه نیست، وظیفهای کلیدی به شمار میرود. پاییز گذشته، هنگام آمادهسازی نمایشگاهی آنلاین برای مؤسسه استرانگ و مؤسسه فرهنگی گوگل درباره تاریخچه اسباببازیهای انتخاباتی و بازیهای تختهای سیاسی، این پرسش برایم مطرح شد که آیا بازی سیاست شادمانه است؟ شهروندان با گذشت زمان احساسات درونی خود را در حین بازی نشان دادهاند. این روانشناسی اگر در کاریکاتورهای خندهدار و شوخیهای تند حفظ نمیشد، از بین میرفت. نگاه بلندمدت مورخان مرا واداشت تا از کمپین عجیب و پرتنش ریاستجمهوری در جریان فاصله بگیرم. در عین حال، راههای منصفانهای برای بررسی آن یافتم.
بازی و جدیت در طنز سیاسی انتخابات
برای پیگیری این پرسش، باید با یک اصل شروع کنیم: بازی لزوماً شادمانه نیست تا بازی شناخته شود. شطرنج مثالی روشن است. شطرنج بیتردید بازی است اما شادمانه نیست. سیاست سرنوشت ملتها را تعیین میکند. با این حال، فرآیندهای آن در روزهای عادی به معاملههای دوستانه وابسته است. گاهی این معاملات شادمانهاند. رونالد ریگان، رئیسجمهور چهلم آمریکا و جمهوریخواه، با تیپ اونیل، رئیس دموکرات مجلس نمایندگان، مینشست. آنها ویسکی ایرلندی مینوشیدند، جوک ردوبدل میکردند و خاطرات تعریف میکردند. این دو رقیب باتجربه میگفتند «بعد از ساعت شش عصر دوست هستیم». آنها با وجود مسائل جدی داخلی و بینالمللی، به تفاهم میرسیدند. بازی به اعتماد نیاز دارد. معاشرت جامعه مدنی را متمدن نگه میدارد.
جاذبه طنز سیاسی برای هر دو جناح
طنز سیاسی گاهی هر دو طرف را راضی میکند. در توسعه نمایشگاه، نمونهای یافتم. وان میدر، کمدین نیوانگلندی، لهجه بوستونی رئیسجمهور کندی را با طنز دوستانه تقلید کرد. آلبوم کمدی «خانواده اول» در اکتبر ۱۹۶۲ از الویس، بیچ بویز و پیتر، پل و مری پرفروشتر شد. این آلبوم دموکراتها و جمهوریخواهان را جذب کرد. بزرگسالان در مهمانیهای محله آهنگها را بارها پخش میکردند. آنها بخشهای طولانیتر را حفظ میکردند و شوخیها را تکرار میکردند. کندی، مردی با اعتماد به نفس و بذلهگو، از این تقلید لذت برد. او در کنفرانسهای مطبوعاتی درباره آلبوم شوخی کرد. حتی نسخههایی را بهعنوان هدیه کریسمس داد.
مصنوعات بازیگوش در کمپینهای انتخاباتی
در تحقیقاتم، تصویر ریچارد نیکسون روی بازی حلقهپرانی «بازی دماغ بزرگ» را یافتم. این بازی هنوز خندهدار است. بینی کارتونی رئیسجمهور به پینوکیو شباهت داشت.
بازیگوشی در همراهی سیاسی
بازیگوشی وقتی آسانتر یافت میشود که بازی به همراهی منجر شود. شوخی عملی بامزه از ترفند بیرحمانه یا توطئه جنایی متمایز است. در انتخابات ۱۹۶۰، در کمپین کندی علیه نیکسون، دیک تاک، شوخطبع سیاسی، کلاه راهبر قطار پوشید. او سعی کرد قطار کمپین نیکسون را از ایستگاه خارج کند. نیکسون در حال سخنرانی بود. حتی نیکسون این شوخی را خندهدار یافت.
سبک پارانوئید و نقض اعتماد در سیاست
سبک پارانوئید در تاریخ آمریکا گاهی اعتماد و تمدن را دور میکند. در کمپین ۱۹۷۲، دونالد سگرتی، «ترفندباز کثیف» کمیته بازانتخاب رئیسجمهور (CREEP)، ادبیات جعلی کمپین را راهاندازی کرد. او آن را «rat%ucking» نامید. دادستانهای واترگیت اقدامات او را جرم دانستند. سگرتی شش ماه زندانی شد. این کمپین از بازی عادلانه دور شد. نقشههای سرقت و پنهانکاریها جرایمی بودند. این جرایم به استیضاح و استعفای رئیسجمهور ختم شدند.
اهمیت ورزشکاری خوب در بازیهای سیاسی
تجربه روزمره ما بینش اخلاقی را تأیید میکند. ورزشکاری خوب بازیها را با رفاقت و احترام پیش میبرد. بازی سالم در سالهای شکلگیری به ما آموخت که ورزشکاران خوب قوانین را رعایت میکنند. رعایت قوانین غافلگیریهای خوشایند را تضمین میکرد. این غافلگیریها بازیکنان را در انتظار «چه اتفاقی بعدی میافتد؟» نگه میداشت.
کمپین ۲۰۱۶ و فقدان طنز شادمانه
در کمپین پرتنش و سنتشکن ۲۰۱۶، ناظران میپرسیدند «حالا چه؟». اسباببازیها دوباره ظاهر شدند. ساعتی با تصویر هیلاری کلینتون نشان میداد زمان تغییر است. بالشی با شعار «ترامپ برای رئیسجمهوری ۲۰۱۶» وعده خواب بهتر برای حامیان جمهوریخواه میداد. قلم صوتی مورد علاقهام با بازپخش گستاخیهای کاندیدا نکتهاش را میرساند. تکههای ضبطشده میگفتند: «من بزرگترین رئیسجمهوری خواهم بود که خدا خلق کرده»، «آنقدر برنده میشویم که از برد خسته میشوید» و «ببینید، من خیلی پولدارم». کاریکاتور روی قلم نگاه ستیزهجو و زخمخورده ترامپ را نشان میداد. این نگاه سبک احساسی او بود. کمپین ۲۰۱۶ برای طنز سیاسی در برنامههای شبانه و کابلی موفق بود. اما جوکهای کاندیداها شکست خورد. ترامپ افراد معلول را مسخره کرد. او رقیب قدکوتاه جمهوریخواه را «عروسک کوچک کامل» نامید. دیپلماتهای آسیایی را با انگلیسی شکسته تقلید کرد. او به شوخی ادعا کرد زنانی که او را متهم کردند، بهاندازه کافی زیبا نبودند.