آموزش کودکان با استعداد همیشه موضوعی بحثبرانگیز بوده است. برخی تصور میکنند این نوع آموزش یک امتیاز ویژه برای کودکان مرفه است، در حالی که واقعیت کاملاً متفاوت است. برنامههای ویژه آموزش کودکان با استعداد طراحی شدهاند تا نیازهای دانشآموزانی که سبک یادگیری متفاوتی دارند را برآورده کنند. همانطور که برای کودکان با چالشهای یادگیری برنامههای خاص طراحی میکنیم، باید اطمینان حاصل کنیم که دانشآموزان با استعداد نیز فرصتی برای رشد و پیشرفت متناسب با تواناییهای خود دارند.
واکنشها به پیشنهاد حذف برنامههای ویژه
وقتی زهران ممدانی، نامزد شهرداری نیویورک، پیشنهاد داد آموزش کودکان با استعداد تا کلاس سوم حذف شود، واکنشها فوری و شدید بود. هدف او از این اقدام ایجاد عدالت آموزشی اعلام شد، اما والدین و معلمان نه تنها مخالف بودند بلکه نگران تأثیر این تصمیم بر انگیزه و رشد فرزندانشان شدند. هیئت تحریریه روزنامه واشنگتن پست نیز هشدار داد: «سیاستمداران وقتی در جستجوی عدالت هستند و این کار به هزینه فرصتهای کودکان تمام میشود، در زمین خطرناکی حرکت میکنند.»
سوءتفاهم درباره مفهوم آموزش کودکان با استعداد
در مرکز این بحث، سوءتفاهمی جدی درباره مفهوم آموزش کودکان با استعداد وجود دارد. اغلب این برنامهها به عنوان یک امتیاز ویژه برای گروه خاصی معرفی میشوند، در حالی که هدف واقعی آنها فراهم کردن محیط یادگیری مناسب برای دانشآموزانی است که نیازهای متفاوتی دارند. این برنامهها برای تحریک ذهن، چالش و رشد دانشآموزان طراحی شدهاند تا از بیانگیزگی، اضطراب و انزوا جلوگیری کنند.
اهمیت برنامههای کودکان با استعداد
کودکان با استعداد تنها «باهوشتر» نیستند، بلکه سبک تفکر متفاوتی دارند. آنها ارتباطات را سریع برقرار میکنند و به دنبال پیچیدگی هستند. وقتی درسها بیش از حد کند پیش برود، ممکن است دچار بیقراری شوند. تحقیقات نشان داده است دانشآموزان با استعداد که تحریک نمیشوند، میتوانند دچار کسالت، اضطراب و انزوا شوند. بنابراین، استعداد یک جایزه نیست؛ یک تفاوت است و تفاوتها نیازمند حمایت و برنامه آموزشی ویژهاند.
چالش عدالت آموزشی
برنامههای کودکان با استعداد با مشکلاتی در زمینه عدالت آموزشی مواجه هستند. در نیویورک، کودکان سیاهپوست و هیسپانیک حدود ۶۳ درصد مهدکودکیها را تشکیل میدهند اما تنها حدود ۱۶ درصد در برنامههای ویژه حضور دارند. این عدم تطابق نشاندهنده سیستمی است که استعدادها را به شکل یکنواخت شناسایی نمیکند. مشکل اصلی نحوه شناسایی دانشآموزان است و حذف کامل این برنامهها راه حل مناسبی نیست. پژوهشها نشان دادهاند که ارزیابی همگانی و معیارهای عادلانه میتوانند تعداد دانشآموزان کمدرآمد و اقلیتهای قومی شناسایی شده را افزایش دهند.
وقتی برنامههای با استعداد حذف میشوند
حذف برنامههای ویژه به نظر ممکن است فرصتهای برابر ایجاد کند، اما واقعیت متفاوت است. پژوهشهای طولانیمدت نشان میدهند کودکانی که با چالش و حمایت مواجه میشوند، موفقیتهای بیشتری در علوم، فناوری و هنر دارند، در حالی که کودکانی که نادیده گرفته میشوند اغلب دچار کمعملکردی و کاهش انگیزه میشوند. خانوادههای دارای منابع معمولاً جایگزینهایی مانند مدارس خصوصی یا معلم خصوصی پیدا میکنند، اما خانوادههای فاقد منابع محدودیت دارند. بنابراین، حذف برنامهها میتواند نابرابری آموزشی را تشدید کند.
بازاندیشی درباره مفهوم «با استعداد»
واژه «با استعداد» ممکن است گمراهکننده باشد. این اصطلاح توصیفی از روند رشد برخی کودکان است و تمجید یا برتری تلقی نمیشود. توسعه ناموازی، یعنی رشد ذهنی، عاطفی و اجتماعی کودک همیشه همزمان پیش نمیرود. یک کودک هفت ساله که مانند یک دانشآموز دبیرستانی میخواند، ممکن است احساسات یک کودک هفت ساله را داشته باشد. بدون محیط مناسب، این تفاوت میتواند مدرسه را برای کودک گیجکننده و حتی دردناک کند.
راه حل؛ بهبود برنامههای ویژه
راه حل واقعی حذف برنامهها نیست بلکه بهبود آنها است. مدارس میتوانند از ارزیابیهای عادلانه برای شناسایی استعدادها در تمام جوامع استفاده کنند، نه فقط کودکانی که در ابتدا تستهای خوبی دارند یا والدینشان میدانند چگونه درخواست کنند. معلمان میتوانند آموزش ببینند تا نشانههای یادگیری پیشرفته را شناسایی کنند و مناطق آموزشی میتوانند مسیرهای متعددی برای ورود به برنامههای ویژه ارائه دهند.
عدالت واقعی در آموزش
عدالت واقعی در آموزش به معنای پایین آوردن سقف برای همه نیست؛ بلکه یعنی هر کودک را در جایگاه فعلیاش ملاقات کنیم و از آنجا به رشد او کمک کنیم. برخی کودکان نیاز به زمان و حمایت بیشتری دارند و برخی نیازمند چالشهای بیشتر برای حفظ ذهن تیز و کنجکاو هستند. موفقیت شهرهایی مانند دالاس و میامی در غربالگری همگانی نشان میدهد که عدالت و کیفیت میتوانند همزمان رشد کنند، مشروط بر این که اصلاحات دقیق و هدفمند باشند.
آموزش کودکان با استعداد درباره امتیاز یا تفاخر نیست؛ درباره پتانسیل و فرصتها است. هر کودک شایسته همدلی و فرصت است تا بالاترین تواناییهای خود را شکوفا کند. بازطراحی برنامههای با استعداد، فراهم کردن حمایت و چالش متناسب با نیازهای هر کودک، کلید ایجاد عدالت واقعی و رشد متوازن در آموزش است.