فردی که «وابسته» یا «چسبنده» به نظر میرسد، لزوماً انسانی نیازمند و آشفته نیست. و هیچ رابطهای — حتی صمیمیترینشان — نمیتواند همهی نیازهای تو را برآورده کند، مهم نیست چقدر برای هم اهمیت قائل باشید. پذیرش رادیکال، آمیخته با اندکی سازش، میتواند راهی نیرومند برای پلزدن میان دو سبک متفاوت رابطه باشد.
یکی از مراجعانم گفته بود: «من از اینکه کسی به من بچسبد یا مرا به فضاهایی بکشاند که نمیخواهم در آن باشم، بیزارم. هیچوقت چنین چیزی را دوست نداشتم.» به عنوان درمانگر، من از نزدیک تفاوتهای چشمگیر میان افرادی را دیدهام که پیوندی عمیق دارند، اما آن را از دریچههایی کاملاً متفاوت تجربه میکنند. یک نفر احساس میکند از شدت محبت طرف مقابل غرق شده، دیگری بدون آن محبت احساس خفگی و بیهوا دارد.
یکی از مراجعان دیگرم گفت: «احساس میکنم مثل کسی هستم که در ساحل ایستاده و به او میگویند اشتباه میکنی اگر بخواهی در دریا شنا کنی. من از ارتباط لذت میبرم — این چیزی است که با آن نفس میکشم.»
درک دو سبک متفاوت عاطفی
یک «فرد وابسته» یا «چسبنده» بهطور خودکار انسانی درمانده نیست، همانطور که کسی که برای خودش فضا و استقلال میخواهد، الزاماً سرد یا بیاحساس نیست. یکی به نزدیکی عاطفی تمایل دارد، دیگری به فاصلهی روانی و تنفس نیازمند است. هر دو میتوانند کاملاً سالم باشند — تا زمانی که شروع نکنند سیمکشی درونی یکدیگر را قضاوت کنند. بیش از ۸۰ درصد از مراجعان من به دنبال اعتبارند — بهدنبال مدرکی که ثابت کند برای خواستن آنچه میخواهند، «خراب» یا «ناقص» نیستند. پس از ۲۵ سال کار در این حوزه، دریافتهام که وابستگی و دوربودن عاطفی مانند گرند کنیون و آلاسکا هستند — هر دو زیبا، اما در دو نقطهی دورافتاده از هم. نمیتوان میانشان پلی ساخت مگر با درک عمیق مفهوم پذیرش.
پذیرش رادیکال در روابط عاطفی
کتابهای بسیاری دربارهی نظریه دلبستگی نوشته شدهاند — بسیاری از آنها فوقالعادهاند — اما من دریافتهام که پذیرش رادیکال، همراه با کمی سازش، میتواند به همان اندازه مؤثر باشد. پذیرش به معنای آن نیست که ناگهان همه چیز را در دیگری دوست داشته باشی. همانطور که پدربزرگم همیشه میگفت: «من هرگز با واقعیت دعوا نمیکنم — چون او همیشه برنده است.» پذیرش یعنی صلحکردن با واقعیت.
ما همه توسط تجربیاتمان سیمکشی شدهایم — «مادربُرد عاطفی» ما نتیجهی تربیت، فرهنگ و تاریخ زندگیمان است. پسری که در خانوادهای نزدیک و صمیمی بزرگ شده است، احتمالاً در بزرگسالی تشنهی ارتباط خواهد بود. دختری که یاد گرفته تنهایی امنیت میآورد، احتمالاً در آینده استقلال را ارزش میداند. نمیتوان این سیمکشی را یکشبه بازنویسی کرد، اما میتوان از قضاوت آن دست کشید.
کارل راجرز جملهی معروفی دارد: «پارادوکس کنجکاوانه این است که وقتی خودم را همانگونه که هستم میپذیرم، تازه میتوانم تغییر کنم.» پذیرش، تنش را میکاهد. به ما اجازه میدهد تلاش برای تغییر دیگری را متوقف کنیم و در عوض، از او همانطور که هست قدردانی نماییم.
پنج راهکار برای تمرین پذیرش در روابط
از برچسب زدن بپرهیز
وقتی کسی را «وابسته»، «سرد» یا «احساسگریز» مینامی، در واقع مثل این است که خودرویی را بابت قایقنبودنش سرزنش کنی. کسی که چند بار پیاپی پیام میدهد، لزوماً درمانده نیست — او صرفاً ابرازگر است. کسی که دیرتر پاسخ میدهد، بیتفاوت نیست — ممکن است فقط نیاز دارد پیش از ارتباط دوباره، ذهنش را بازسازی کند. بهجای قضاوت، مشاهده کن.
از محدوده راحتی خود خارج شو
پذیرش به معنی بیحرکتی نیست؛ به معنی گسترش هوشمندانه است. اگر تو به نزدیکی نیاز داری، تمرین کن گاهی فاصله بدهی. اگر به فاصله نیاز داری، گاهی خودت پیشقدم ارتباط شو. رابطه شبیه رقص است: در آغاز ممکن است قدمهایتان ناهمزمان باشد، اما با تمرین، ریتم پیدا میشود.
لنگرهای رابطه را پیدا کن
هر رابطهای، چه عاشقانه چه دوستانه، لنگرهایی دارد — علاقه مشترک به موسیقی زنده، شوخطبعی مشابه، یا حتی علاقه به یک برنامه تلویزیونی خاص. این لنگرها در زمان طوفان تفاوتها، شما را در جای خود نگه میدارند. آنها را شناسایی و پرورش بده.
در واقعیت بمان
حقیقتهای سخت، وقتی با آنها روبهرو شوی، نرمتر میشوند. هیچکس نمیتواند تمام نیازهای تو را برآورده کند — حتی اگر عاشقانه همدیگر را دوست داشته باشید. یکی از مراجعانم از اینکه دوستدخترش زمان بیشتری با خانوادهاش نمیگذراند ناراحت بود. اما برای او، بودن با خانواده شریکش احساس تجاوز به مرزهای شخصی میداد. در نهایت، مرد از آن خواسته گذشت. حالا او فقط چند بار در سال در جمع خانواده حاضر میشود و آرامش برقرار است.
دربارهی تأثیر خود صادق باش
سبک عاطفی تو بر شریک زندگیات اثر میگذارد — همیشه. فردی که به فضا نیاز دارد، ممکن است ناخواسته ترس از طردشدن را در دیگری برانگیزد. کسی که به صمیمیت نیاز دارد، ممکن است ناخواسته احساس فشار ایجاد کند. صادقانه دربارهی تأثیر رفتار خود صحبت کن. آگاهی شاید همهچیز را حل نکند، اما درِ همدلی را باز میکند — و همدلی میتواند جوّ عاطفی رابطه را دگرگون سازد.
در نهایت، رابطهی میان «فرد وابسته» و «فرد خونسرد» لزوماً محکوم به شکست نیست. اگر با شوخطبعی، مهربانی و مقدار زیادی پذیرش همراه شود، میتواند زیبا و سازنده باشد. گاهی عشق فقط همین است — دو نفر که یاد میگیرند در یک ساحل زندگی کنند؛ یکی در امواج، دیگری روی شنهای داغ، اما هر دو از چشمانداز مشترکشان لذت میبرند.