احترام گذاشتن و تأیید احساسات، در کمک به کودکان مبتلا به اضطراب جدایی حیاتی است. اما همیشه «بیشتر» بهتر نیست — بهویژه در مورد کودکانی که احساسات عمیقی دارند و مستعد درگیر شدن و نشخوار ذهنیاند. صحبت مداوم درباره احساسات میتواند ناراحتی و اضطراب را افزایش دهد. کودکان در چنین شرایطی، علاوه بر تأیید احساساتشان، به کمک برای حرکت رو به جلو نیاز دارند، نه غرق شدن دوباره در احساساتشان.
در دوران جدید والدگری که با شعار «درک احساسات کودک» شناخته میشود، بسیاری از والدین باور دارند هرچه بیشتر درباره احساسات صحبت کنند، بهتر است. اما در عمل، این رویکرد همیشه مفید نیست. گفتوگوی بیشازحد درباره احساسات میتواند باعث گیرکردن ذهن کودک در چرخه اضطراب شود و مانع از آرامش او گردد.
تجربه واقعی: وقتی همدلی زیاد، اضطراب را عمیقتر میکند
یک زوج نگران دختر پنجسالهشان بودند که هنگام جدا شدن از والدین دچار اضطراب شدید میشد. او کودکی عاطفی بود که در احساس دلتنگی و نگرانی غرق میشد و نمیتوانست از افکار منفی فاصله بگیرد. والدینش که از دو سالگی او جدا شده بودند، رابطهای سالم و همکارانه داشتند؛ اما کودک همچنان درگیر احساس غم و دلتنگی مداوم بود. حتی گفتگوهای مثبت درباره مدرسه، زیر سایه نگرانیهایش محو میشد.
والدین از چهار سالگی او را به درمانگر برده بودند و با دقت تمام توصیههای درمانی را اجرا میکردند: از همدلی، گفتوگو درباره احساسات، ساختن نمادهای عاطفی تا همراه داشتن وسایل از خانه. اما نتیجه برعکس بود — دختر کوچکشان هنوز در چرخه دلتنگی و نگرانی گیر کرده بود. در روند درمان، مشخص شد کودک عشق را با نگرانی یکی میداند. وقتی والدین میگفتند: «ما دلمان برایت تنگ میشود ولی نگران نیستیم»، پاسخ او این بود:
«اگر نگرانم نباشید، یعنی دوستم ندارید.»
طبیعی است کودکی پس از جدایی والدین، غم را تجربه کند و نیاز به همدلی داشته باشد؛ اما اگر این همدلی بیشازحد باشد، به نشخوار ذهنی تبدیل میشود. گفتوگوهای طولانی درباره احساسات، در ظاهر حمایتگرانهاند اما در عمل ذهن کودک را درگیرتر میکنند.
راهکار درمانی: کمک به عبور، نه غرق شدن
برای شکستن این چرخه، درمانگر چند اقدام مؤثر پیشنهاد داد:
ساخت «کتاب خانوادگی» : کتابی تصویری شامل عکسها از دوران آشنایی تا حال حاضر، تا کودک بداند خانوادهاش همچنان پایدار است و عشق والدین تغییر نکرده.
طراحی «پوستر احساسات و ابزارهای مقابله» : پوستری با تصویر احساسات مختلف و روشهای مقابله با آنها، همراه با عکس کودک هنگام استفاده از این ابزارها.
اصلاح برداشت از عشق و نگرانی: کودک باید بیاموزد عشق واقعی همراه آرامش است، نه نگرانی مداوم. والدین باید نشان دهند دوست داشتن میتواند بدون اضطراب هم وجود داشته باشد.
توقف مشارکت در نشخوار ذهنی : وقتی کودک ناراحتیاش را بیان میکند، تأیید کوتاه احساس کافی است. سپس توجه را به سمت فعالیتی مثبت هدایت کنند تا ذهن درگیر نماند.
والدین این توصیهها را بهکار بستند. گفتوگوهای طولانی جای خود را به جملات آرام و اعتمادبخش داد. در مدت کوتاهی، اضطراب کودک کاهش یافت. او هنوز دلتنگی را تجربه میکرد، اما دیگر در آن غرق نمیشد. حالا خودش میگوید: «ممکنه دلم تنگ بشه، ولی مدرسه خوبه چون دوستام اونجان.»
احترام به احساسات کودک مهم است، اما زیادهروی در گفتوگو درباره آنها میتواند اضطراب را تقویت کند. کودکان باید یاد بگیرند که احساسات را بپذیرند، تجربه کنند و سپس از آن عبور کنند. در تربیت احساسی سالم، گاهی بهترین پاسخ فقط این است: «میدانم ناراحتی… اما مطمئنم قویتر از این احساسی.»