این روزها بیشتر مردم برای بهبود مهارتهای ارتباطی خود به دنبال راهحلهای فناورانه هستند؛ از نرمافزارهای آموزشی گرفته تا ابزارهای هوش مصنوعی مانند ChatGPT، Orai یا ELSA Speak. اما پژوهشهای روانشناسی نشان میدهد شاید سادهترین و طبیعیترین ابزار برای برقراری ارتباط مؤثر، درست جلوی چشمان ما باشد: دستانمان.
حرکت دادن دستها هنگام صحبت کردن نه تنها گفتار را طبیعیتر میکند، بلکه به مغز در یافتن واژههای درست کمک میکند. این کشف علمی نتیجه سالها تحقیق رابرت ام. کراوس (Robert M. Krauss)، استاد برجسته روانشناسی است که نشان داد تفکر ما بهطور عمیقی با بدنمان درهمتنیده است.
کراوس زمانی لطیفهای از پدربزرگ مادریاش شنید که بعدها مسیر حرفهای او را تعیین کرد. دو مرد یهودی در سرمای سوزناک بلاروس قدم میزدند. یکی از آنها با حرارت و شور سخن میگفت، دستانش را تکان میداد و با اشتیاق اشاره میکرد. دیگری در سکوت تنها سر تکان میداد. بالاخره مرد پرحرف پرسید:
«نو، شموئل، چرا تو هیچ نمیگویی؟» شموئل پاسخ داد: «چون دستکشهایم را فراموش کردهام.» کراوس بعدها گفت همین لطیفه بهظاهر ساده، الهامبخش او شد تا نقش حرکات بدن در گفتار و اندیشه را بررسی کند.
علم «فکر کردن با بدن»؛ چرا دستان ما به ذهنمان کمک میکنند
کراوس در تحقیقات خود درباره «تفکر هنرمندانه» دریافت که انسانها نهتنها با ذهن بلکه با بدن خود فکر میکنند. او میگوید: برای سالها سعی داشتم هنگام سخنرانی دستانم را ثابت نگه دارم تا وقار بیشتری داشته باشم، اما حالا میدانم که این کار مانعی برای ارتباط مؤثرم بود.
کراوس یکی از نخستین روانشناسانی بود که باور رایج زمان خود را زیر سؤال برد. آن زمان تصور میشد حرکات دست در گفتگو فقط برای کمک به شنونده و تأکید بر مفاهیم است. اما کراوس نشان داد این حرکات در واقع به گوینده کمک میکنند تا واژههای درست را از حافظه بیرون بکشد. بهعبارت دیگر، وقتی صحبت میکنیم، دستانمان به مغز کمک میکنند سریعتر فکر کند.
کراوس و همکارانش برای بررسی این نظریه، آزمایشهای متعددی انجام دادند. در یکی از آنها، حرکات دست افراد در دو موقعیت بررسی شد: گفتوگوهای خودجوش و سخنرانیهای تمرینشده. اگر هدف حرکات دست کمک به شنونده بود، نباید تفاوت زیادی میان این دو حالت وجود میداشت. اما نتایج نشان داد در گفتوگوهای طبیعی، حرکات دست بسیار بیشتر دیده میشود، زیرا گوینده به کمک آنها واژههای مناسب را پیدا میکند.
همچنین، زمانبندی این حرکات هم نکتهای جالب داشت: اگر هدف از حرکت دست یافتن واژه است، حرکتها پیش از بیان واژه رخ میدهند؛ اما اگر هدف تأکید بر مطلبی برای شنونده باشد، پس از گفتن واژه اتفاق میافتد. در واقع، بدن پیش از زبان عمل میکند.
فضا، حافظه و حرکت؛ سه ضلع ارتباط مؤثر
در ادامه این پژوهشها، کراوس دریافت که افراد هنگام توصیف اشیای دیداری یا مفاهیم فضایی، پنج برابر بیشتر از حرکات دست استفاده میکنند. مغز انسان برای یافتن کلماتی که چیزهای فیزیکی را توصیف میکند، از حس فضایی و حرکات بدن بهره میگیرد.
برای مثال، وقتی در حال توضیح مسیر یا شکل یک جسم هستیم، دستهایمان ناخودآگاه وارد عمل میشوند و به مغز کمک میکنند تا زبان مناسب را بیابد. بنابراین، زبان بدن نهتنها مکمل گفتار است، بلکه جزئی از فرآیند تفکر زبانی محسوب میشود.
چرا باید از تکنولوژی فاصله گرفت و دوباره به بدن اعتماد کرد
در عصر دیجیتال، بسیاری از افراد بهجای توجه به بدن، به فناوری پناه میبرند. مدیران و دانشجویانی که به دنبال بهبود مهارتهای گفتاری هستند، بیشتر به برنامهها و ابزارهای مبتنی بر هوش مصنوعی متوسل میشوند تا یادگیری از طریق تمرینات بدنی.
اما همانطور که کراوس میگوید، «حرکت دادن دستان سادهترین و مؤثرترین ابزار برای روانتر حرف زدن است.» تحقیقات نشان داده هرچه حرکات دست را بیشتر سرکوب کنیم، پیدا کردن واژههای مناسب سختتر میشود. بدن ما در واقع همان «هوش طبیعی» است که قرنها پیش از ظهور هوش مصنوعی، به ما کمک کرده ارتباط مؤثری برقرار کنیم.
برای برقراری ارتباط بهتر، ابتدا به نیاز طبیعی بدن برای حرکت آگاه شو، اما هنگام گفتگو دیگر به آن فکر نکن. نگران نباش که دیگران حرکاتت را چگونه میبینند. همین نگرانی است که سالها بسیاری از افراد را از برقراری ارتباط مؤثر بازمیدارد.
به خرد ذاتی بدن خود اعتماد کن. بگذار دستهایت در هماهنگی با ذهن و زبانت حرکت کنند. آنگاه خواهی دید که کلمات درست، روان و طبیعی از دهانت جاری میشوند.
در دنیایی که بهسرعت به سمت دیجیتالی شدن پیش میرود، شاید بزرگترین راز انسانبودن این باشد که هنوز بدن ما بهترین فناوری موجود برای فکر کردن، احساس کردن و برقراری ارتباط است. هوش مصنوعی میتواند سخن بگوید، اما تنها بدن انسان است که میتواند معنا را منتقل کند.