رواندرمانی نوعی گفتوگو است، اما نه گفتوگویی معمولی. این فرآیند بر گفتار متقابل میان درمانگر و مراجع بنا شده است، اما با هدفی مشخص و بنیادی: ارتقای سلامت روان بر اساس ارزشها و خواستههای درونی مراجع. در سالهای اخیر، بحثهای حقوقی و فلسفی بسیاری پیرامون ماهیت رواندرمانی شکل گرفته است. آیا رواندرمانی نوعی گفتار است یا یک اقدام پزشکی؟ پاسخ به این پرسش، مرز میان آزادی بیان و مسئولیت حرفهای را در حوزه سلامت روان تعیین میکند.
پرونده Chiles v. Salazar و جدال آزادی بیان با سلامت روان
در پروندهی بحثبرانگیز Chiles v. Salazar که اکنون در دیوان عالی ایالات متحده بررسی میشود، قانون ایالت کلرادو «درمان تبدیل» را برای نوجوانان ممنوع کرده است. درمان تبدیل (conversion therapy) روشی منسوخ و مضر است که تلاش میکند گرایش جنسی یا هویت جنسیتی افراد را تغییر دهد.
در این پرونده، درمانگری به نام کیلی چایلز ادعا کرده که این قانون آزادی بیان او را نقض میکند؛ زیرا از نظر او رواندرمانی شکلی از گفتار است و محدود کردن آن، برخلاف متمم اول قانون اساسی آمریکا است. در مقابل، دولت ایالتی میگوید رواندرمانی نوعی اقدام پزشکی محسوب میشود و بنابراین مشمول قوانین نظارتی و محدودیتهایی است که برای جلوگیری از آسیبهای احتمالی در حوزه سلامت وضع شدهاند.
دوگانگی دیدگاهها در ماهیت رواندرمانی
از یک سو، درمان تبدیل آشکارا عملی آسیبزا و غیراخلاقی است و ممنوعیت آن به نفع سلامت جامعه است. از سوی دیگر، دیدگاه چایلز که رواندرمانی را نوعی گفتار میداند، از منظر فلسفی منطقی به نظر میرسد. اگر مجبور باشیم رواندرمانی را یا گفتاری ساده بدانیم یا یک فرآیند پزشکی، شاید گفتار گزینهای معقولتر باشد.
اما واقعیت پیچیدهتر از این دوگانه است. رواندرمانی گفتوگوست، اما گفتوگویی با هدفی سازنده و ذاتی. گفتوگویی که تنها به تبادل کلمات محدود نمیشود، بلکه هدفی درونی دارد که آن را از هر مکالمهی دیگری متمایز میسازد.
هدف سازنده در رواندرمانی چیست؟
فیلسوفان از مفهومی به نام «هدف سازنده» (constitutive aim) سخن میگویند؛ هدفی که ماهیت یک کنش را تعریف میکند. برای نمونه، گفتوگوی یک فروشنده با مشتری ممکن است دربارهی موضوعات مختلفی باشد، اما هدف اصلیاش فروش است. بدون این هدف، گفتوگو دیگر «فروش» محسوب نمیشود.
به همین ترتیب، هدف سازندهی رواندرمانی، سلامت روان مراجع است. هر گفتوگویی در فضای درمانی—even دربارهی موضوعات روزمره—در نهایت باید به این هدف خدمت کند. این هدف شاید همیشه در ذهن آگاه درمانگر یا مراجع نباشد، اما همچون نیرویی هدایتگر در تمام تعاملات جریان دارد.
تعریف سلامت روان از نگاه فلسفی
در باب تعریف سلامت روان، دیدگاههای متعددی وجود دارد. اما میتوان آن را در چارچوب خواستها و ارزشهای فرد نسبت به ذهن خود درک کرد. برخی افراد آرامش و سکون را در ذهن خود میجویند، برخی دیگر شور و احساسات عمیق را ترجیح میدهند. هیچکدام بر دیگری برتری ندارند.
سلامت روان یعنی فرد بتواند چنان ذهنی داشته باشد که خودش آن را میخواهد. رواندرمانی فرایندی است که به مراجع کمک میکند تا به چنین وضعیتی برسد—به ذهنی که با ارزشها و خواستههایش سازگار است.
مرزهای گفتار درمانی
در چارچوب هدف سازنده، هرچند در رواندرمانی میتوان دربارهی هر موضوعی سخن گفت، اما هر سخنی مجاز نیست. گفتاری که برخلاف ارزشها و خواستههای مراجع باشد، در تضاد با جوهرهی رواندرمانی است. گفتوگویی که با نیتهای پنهان یا خصمانه هدایت شود، دیگر «درمان» نیست، بلکه صرفاً نوعی دستکاری روانی است.
گفتار هدفمند؛ میان آزادی و مسئولیت
با این دیدگاه، میتوان پرونده چایلز را بهتر درک کرد. رواندرمانی واقعاً نوعی گفتار است، اما گفتاری با هدف ذاتی. این گفتار آزاد است، اما نه بیقید. درمانگر در چارچوبی از انعطاف و آزادی سخن میگوید، اما سخنان او باید در جهت خواستههای مراجع برای ذهن خود باشد. این همان مرز ظریف میان آزادی بیان و مسئولیت حرفهای است.
درمان تبدیل؛ ظاهر درمان، محتوای ضددرمان
از این منظر، درمان تبدیل را نمیتوان صرفاً نمونهای از «درمان بد» دانست، بلکه اصلاً رواندرمانی محسوب نمیشود. ممکن است در ظاهر، اتاق درمانی، مبلمان و عنوان حرفهای داشته باشد، اما در محتوا کاملاً از هدف سازندهی درمان جداست. در نتیجه، ممنوعیت آن نه محدودیت آزادی بیان، بلکه پاسداری از ماهیت واقعی درمان است.
مرز اخلاقی میان ترغیب و احترام به ذهن مراجع
پرسش پیچیدهتر این است که این اصل تا کجا ادامه دارد. اگر درمان تبدیل مردود است، آیا ترغیب مراجع به ترک سیگار، مدیتیشن یا تغییر شغل نیز دخالت در ذهن او محسوب میشود؟ پاسخ ساده نیست. اما هر زمان که گفتار درمانگر با خواستههای واقعی مراجع نسبت به ذهن خود در تضاد باشد، باید با احتیاط نگریست.
رواندرمانی زمانی اصیل است که با ذهن و ارزشهای درونی مراجع همراستا باشد، نه زمانی که درمانگر در مقام هدایتکنندهی افکار او قرار گیرد.
رواندرمانی گفتوگویی است با ساختار و هدفی درونی. گفتاری که نهتنها به بهبود روانی کمک میکند، بلکه با احترام به آزادی ذهن فرد، مسیر دستیابی او به سلامت روان دلخواهش را هموار میسازد. مرز میان درمان واقعی و تحمیل فکری در همین نکته نهفته است: رواندرمانی، هنر گفتن با نیت شفاست، نه جهت دادن به ذهن دیگران.