افراد دارای ویژگیهای خودشیفتگی بزرگمنش میتوانند به رهبران موفقی تبدیل شوند، اما در عین حال برای دیگران و محیط اطراف خود ویرانگر باشند. فردی که در سطح بالایی از خودشیفتگی بدخیم قرار دارد، میتواند زندگی دیگران را با درخواستهای مداوم برای جلب توجه، رفتار پرخاشگرانه نسبت به رقبا و بیتوجهی کامل به اصول اخلاقی به جهنم تبدیل کند. اما شاید این سؤال برای شما هم پیش بیاید که چگونه فردی با چنین ویژگیهایی میتواند حمایت کافی از دیگران بهدست آورد تا به بالاترین موقعیتهای قدرت برسد؟ چرا دیگران حاضرند از چنین شخصی پیروی کنند یا حتی در کنار او بمانند؟ پاسخ در این است که این افراد بهگونهای انرژی و قدرت دیگران را میمکند که اطرافیان احساس ناتوانی میکنند و تصور میکنند قادر به مقابله با او نیستند. نقطه شروع برای بازپسگیری قدرتتان، درک سازوکار ذهنی و انگیزشی این افراد است.
انگیزش و شخصیت در رهبران خودشیفته
مطالعهای جدید از میکی لیانگ و همکارانش (۲۰۲۵) در دانشگاه تیلورز مالزی، دیدگاههای ارزشمندی درباره ابعاد مختلف خودشیفتگی و ارتباط آن با «سمّیت در رهبری» ارائه میدهد. پژوهشگران بیان میکنند که «میل به تحسین و قدرت» این افراد را وادار میکند تا بیش از حد خود را تبلیغ کنند و به دنبال تأیید دیگران باشند. با این حال، مشخص نیست که این راهبردها همیشه مؤثر باشند یا خیر؛ چرا که اعتمادبهنفس زیاد، هرچند برای رهبران مفید است، میتواند بهسرعت به غرور و شکست تبدیل شود.
تیم تحقیقاتی تیلورز دو نظریه کلیدی را برای توضیح انگیزههای رهبران خودشیفته مطرح میکند. نخست، نظریه خودتعیینگری (Self-Determination Theory – SDT) که میگوید انسان زمانی بیشترین احساس رضایت را دارد که نیازهایش برای شایستگی، ارتباط و خودمختاری برآورده شود. افراد دارای خودشیفتگی بزرگمنش، بهطور افراطی در پی تأیید و پاداشاند، اما انگیزههای خودمحور آنها باعث میشود منافع شخصی را بر منافع جمعی ترجیح دهند. دوم، نظریه فعالسازی ویژگی (Trait Activation Theory – TAT) است که بر اساس آن ویژگیهای شخصیتی پایدار فرد در پاسخ به موقعیتهای خاص فعال میشوند و نیاز فرد خودشیفته به تحسین و رقابت، در شرایط خاصی تحریک شده و موجب بروز رفتارهای خودمحورانه میگردد. ترکیب این دو نظریه نشان میدهد که چنین شرایطی میتواند زمینهساز رفتارهای منحرف اجتماعی شود؛ یعنی رفتارهایی که هنجارهای اخلاقی و اجتماعی را زیر پا میگذارند. در محیط کار، این رفتارها خود را بهصورت تحقیر، زورگویی و انتقامجویی نشان میدهند.
یافتههای پژوهش: وقتی تحسین جای خود را به رقابت میدهد
در این پژوهش ۳۱۳ شرکتکننده بین ۲۱ تا ۶۱ سال شرکت داشتند و پرسشنامههایی درباره تحسین و رقابت خودشیفتهگرایانه، رفتارهای خودمحور، رهبری خودشیفته و انحراف شغلی تکمیل کردند. نتایج نشان داد که رقابت خودشیفتهگرایانه تأثیر بسیار قویتری نسبت به تحسین دارد. یعنی رهبران خودشیفته زمانی که احساس تهدید یا چالش میکنند، به رفتارهای پرخاشگرانه و خصمانه روی میآورند تا تصویر بزرگمنشانه خود را حفظ کنند.
این ویژگیها باعث بروز رفتارهای منحرف در محیط کار نیز میشوند. رهبران خودشیفته منافع شخصی را بالاتر از اصول اخلاقی قرار میدهند و فضایی سمی و بیاعتماد ایجاد میکنند. به مرور، هنجارهای اخلاقی برای همه سست میشود: چرا باید از قوانین پیروی کنید وقتی رهبرتان خودش به آنها پایبند نیست؟ در نهایت، این خودمحوری منجر به تضعیف ایمان دیگران به ساختار سازمانی میشود، چرا که همه میبینند رهبرشان تنها در پی پیشبرد منافع خودش است.
چگونه در برابر رهبر خودشیفته از خود محافظت کنیم؟
در نگاه نخست، یافتههای این پژوهش چندان امیدوارکننده به نظر نمیرسند، بهویژه زمانی که فرد خودشیفته با وجود رفتارهای ناسالمش، همچنان موفق و قدرتمند باقی میماند. پژوهشگران اشاره میکنند که برخی از رهبران دارای خودشیفتگی تحسینی آنقدر جذاب و کاریزماتیک هستند که اطرافیان را فریب میدهند و با وجود رفتارهای دستکاریگرایانهشان، موفق جلوه میکنند. با این حال، امکان مقابله وجود دارد؛ البته به شرط آنکه پیش از تثبیت کامل قدرت، رفتار آنها به چالش کشیده شود. پژوهشگران تأکید میکنند کارکنان نباید در برابر رفتارهای منفی رهبران، مانند غرور، فساد، دستکاری و خودخواهی آشکار سکوت کنند.
در خارج از محیط کار، اگر با چنین شخصی در زندگی شخصی سروکار دارید، بهتر است ابتدا به انگیزههای رقابتی او آگاه شوید. ممکن است لازم باشد با آرامش نشان دهید که قصد رقابت ندارید؛ هرچند این کار ناخوشایند به نظر برسد، اما میتواند از شدت پرخاشگری او بکاهد. در مورد رهبران سیاسی یا اجتماعی، گزینههای شما محدودتر است. تماشای مداوم اخبار یا اسکرول بیپایان شبکههای اجتماعی شاید فقط اضطراب شما را افزایش دهد. در عوض، با الهام از یافتههای پژوهش، مرزهای روانی و زمانی خود را تعیین کنید و انرژیتان را صرف فعالیتها و ارتباطهایی کنید که به شما احساس معنا و شادی میدهند. در زمان مناسب نیز میتوانید از راههای مدنی مانند رأی دادن یا پیوستن به جنبشهای اجتماعی برای ابراز نارضایتی خود استفاده کنید.
رهبران خودشیفته میتوانند بهراحتی سلامت روان و رضایت زندگی دیگران را تضعیف کنند. اما شناخت الگوهای فکری و رفتاری آنها و آگاهی از حق انتخاب خود، میتواند به شما کمک کند تا بدون فرسایش روانی، از کنارشان عبور کنید و مسیر رشد و رضایت شخصیتان را ادامه دهید.