در جهان امروز، انسانها در معرض فشارهای اقتصادی، اجتماعی و اطلاعاتی فراوانی قرار دارند. در چنین شرایطی، سلامت روان فقط یک نیاز فردی نیست، بلکه ضرورتی ملی محسوب میشود. بر اساس گزارش روان ۲۴ به نقل از ایرنا، بیتوجهی به سلامت روان میتواند زنجیرهای از پیامدهای منفی را رقم بزند؛ از افزایش خشونتهای خانگی گرفته تا اعتیاد، افسردگی، خودکشی و کاهش بهرهوری اقتصادی.
کارشناسان معتقدند که رشد اقتصادی و فناوری، زمانی معنا دارد که همزمان به بعد روانی و عاطفی انسان نیز توجه شود. سلامت روان، همانند سرمایهای پنهان در زیرساخت جامعه عمل میکند. بدون آن، هیچ ملتی نمیتواند به پویایی و توسعه پایدار برسد.
غفلت از سلامت روان؛ تهدید خاموش جوامع مدرن
مطالعات جهانی و داخلی نشان میدهد نادیدهگرفتن نیازهای روانی، یکی از دلایل اصلی افزایش تنشهای اجتماعی و خانوادگی است. طبق گزارش ایرنا، پیامدهای این غفلت شامل خشونت خانگی، افت عملکرد شغلی، ضعف روابط خانوادگی و افزایش خودکشی و اختلالات روانتنی است.
سلامت روان، تنها نبود بیماری نیست؛ بلکه تعادل هیجانی، خودآگاهی، تابآوری و رضایت از زندگی را در بر میگیرد. فردی که از این ویژگیها محروم باشد، حتی با بدن سالم نیز در عملکرد شغلی و اجتماعی دچار مشکل میشود.
به گفته دکتر ناهید عسگری، روانشناس بالینی، «بیتوجهی به سلامت روان جامعه را به سوی فرسودگی هیجانی سوق میدهد. در چنین وضعی، افراد بهجای تعامل سازنده، منزوی، پرخاشگر و بیاعتماد میشوند؛ و این زنگ خطری برای پایداری اجتماعی است.»
سلامت روان و پیوند آن با سرمایه اجتماعی
سلامت روان جمعی، ارتباطی مستقیم با سرمایه اجتماعی دارد. هرچه اعتماد و احساس تعلق در جامعه بیشتر شود، سلامت روان نیز تقویت خواهد شد. کاهش این سرمایههای ناملموس، در نهایت به تضعیف اخلاق و انسجام فرهنگی میانجامد.
این گزارش به کاهش امید و اعتماد اجتماعی در میان نسل جوان اشاره میکند. هنگامی که مردم نسبت به آینده یا روابط خود احساس ناامنی کنند، اضطراب و افسردگی در جامعه افزایش مییابد. در مقابل، احساس عدالت، فرصت برابر و حمایت اجتماعی میتواند اثر درمانی چشمگیری بر روان مردم داشته باشد. سلامت روان، بنیان تابآوری اجتماعی است. جامعهای که از اعتماد و همدلی برخوردار باشد، در برابر بحرانها مقاومتر عمل میکند.
سلامت روان در محیط کار؛ حلقه گمشده بهرهوری
یکی از حوزههای کمتر دیدهشده در سیاستگذاریهای عمومی، سلامت روان در محیط کار است. تحقیقات جهانی نشان میدهد بیش از نیمی از افت بهرهوری در سازمانها ناشی از استرس، اضطراب و فرسودگی هیجانی کارکنان است.
در گزارش آمده است که سلامت روان کارکنان، شاخص مهمی برای سنجش سلامت سازمانی است. سازمانهایی که به آموزش مهارتهای روانی، حمایت هیجانی و فضای ارتباطی سالم اهمیت میدهند، بازدهی بالاتری دارند و میزان ترک شغل در آنها کمتر است.
به گفته دکتر حسین سلیمانی، روانشناس سازمانی: «سلامت روان نیروی انسانی، نوعی سرمایه نامرئی برای هر کسبوکار است. بدون آن، هیچ استراتژی مدیریتی به نتیجه نمیرسد.» مدیریت سلامت روان کارکنان، اقدامی حمایتی نیست؛ سرمایهگذاری بلندمدتی است که به افزایش خلاقیت و رضایت شغلی منجر میشود.
آموزش روانی؛ گامی بهسوی تابآوری اجتماعی
در کشورهای توسعهیافته، آموزش سلامت روان از دوران کودکی آغاز میشود. کودکان در مدارس، مهارتهایی چون خودآگاهی، کنترل هیجان، همدلی و تصمیمگیری سالم را میآموزند. کارشناسان ایرانی نیز بر ضرورت آموزش سواد روانی تأکید دارند. این آموزشها میتوانند از بروز بسیاری از آسیبهای روانی جلوگیری کرده و تابآوری اجتماعی را تقویت کنند.
به گفته دکتر لیلا رمضانی، استاد روانشناسی تربیتی، «کودکانی که از سالهای نخست زندگی مهارتهای تنظیم هیجان و تفکر نقاد را یاد میگیرند، در بزرگسالی کمتر دچار اضطراب یا افسردگی میشوند.»
خانواده؛ نخستین سنگبنای سلامت روان
خانواده، نخستین محیط شکلگیری سلامت روان است. روابطی که بر پایه احترام، محبت و گفتوگو شکل گرفته باشند، سپری در برابر فشارهای بیرونی خواهند بود. در مقابل، تعارض، خشونت یا بیتوجهی عاطفی، زمینهساز مشکلات روانی در فرزندان میشود.
این گزارش از افزایش نرخ تنشهای خانوادگی و پیامدهای روانی آن خبر میدهد. طبق دادههای وزارت بهداشت، بیش از یکچهارم مراجعات به مراکز سلامت روان به دلیل تعارضات زناشویی است. این آمار اهمیت آموزش مهارتهای ارتباطی و گفتوگو در خانوادهها را دوچندان میکند. خانوادهای که در آن شنیدن و درک متقابل وجود دارد، به رشد نسل سالم و متعادل منجر میشود.
راهکارهای ملی برای ارتقای سلامت روان
ارتقای سلامت روان، مسئولیتی چندبعدی است و نباید فقط بر دوش روانشناسان باشد. بهبود وضعیت روانی جامعه نیازمند همکاری نظام آموزشی، وزارت بهداشت، رسانهها و نهادهای فرهنگی است.
چند محور کلیدی پیشنهاد شده است:
افزایش دسترسی به خدمات رواندرمانی در مناطق کمبرخوردار، گسترش گفتوگوهای عمومی درباره سلامت روان برای کاهش تابوها، آموزش مهارتهای روانی در مدارس و دانشگاهها، حمایت رسانهای از برنامههای آگاهیبخش و طراحی سیاستهای حمایتی در محیطهای کاری برای پیشگیری از فرسودگی شغلی.
اجرای این اقدامات، نهتنها سلامت روان افراد را بهبود میبخشد، بلکه سرمایه اجتماعی و امنیت عاطفی کشور را تقویت میکند.
نتیجهگیری: سلامت روان، پایه توسعه پایدار
سلامت روان یک موضوع فردی نیست؛ مسئولیتی جمعی است. جامعهای که شهروندانش از آرامش درونی، اعتماد و امید برخوردار باشند، درگیر خشونت و بحرانهای اخلاقی نمیشود. سلامت روان «سرمایهای پنهان اما حیاتی» است. اگر به آن بیتوجهی شود، توسعه اقتصادی و فرهنگی نیز دوام نخواهد داشت. آینده ایران زمانی روشنتر خواهد بود که سلامت روان به عنوان اولویت ملی شناخته شود؛ چراکه جامعهای سالم، از ذهنهای آرام آغاز میشود.