سیاستهای محدودکننده مهاجرت نه تنها محدودیتهای قانونی ایجاد میکنند، بلکه تأثیرات روانی عمیقی بر جوامع مهاجر دارند. تحقیقات نشان میدهد که چنین سیاستهایی اضطراب، افسردگی و ترس از اخراج را افزایش میدهند و ترس از بازداشت یا انگ اجتماعی، مهاجران را از دریافت خدمات حیاتی سلامت روان بازمیدارد. روانشناسان میتوانند با ارائه خدمات دسترسپذیر، مبتنی بر آسیب و حساس به فرهنگ، نقش مهمی در کاهش این پیامدهای منفی ایفا کنند.
اقدامات اخیر و پیامدهای قانونی
در ۱۵ مارس ۲۰۲۵، رئیسجمهور دونالد ترامپ قانون «دشمنان خارجی» را به کار گرفت، قانونی که تاکنون عمدتاً در دوران جنگ استفاده میشد، تا آژانس مهاجرت و گمرک ایالات متحده (ICE) بتواند فوری اتباع ونزوئلایی را که ادعا میشد تروریست هستند، اخراج کند. همان روز، ICE «کیلمار آبرگو گارسیا» را به مرکز بازداشت تروریسم السالوادور منتقل کرد و ادعا کرد او عضو یک باند خیابانی است که دولت آن را سازمان تروریستی معرفی کرده بود. این اقدامات بخشی از تلاش ترامپ برای اجرای «بزرگترین عملیات اخراج در تاریخ آمریکا» بود.
قانونیت این اقدامات پیش از این در دادگاهها مورد مناقشه قرار گرفته بود. یک دعوی قضایی دستهجمعی علیه استفاده از قانون دشمنان خارجی برای دور زدن قوانین موجود، منجر به صدور دستور موقت توقف اخراج مهاجران شد. در ۷ آوریل، دیوان عالی ایالات متحده این دستور موقت را لغو کرد اما حقوق اطلاعرسانی و اعتراض مهاجران بازداشتی را تأیید نمود. سه روز بعد، دادگاه حکم داد که اخراج گارسیا این حقوق را نقض کرده و دولت باید «فرآیند آزادسازی» او را تسهیل کند. در ۶ ژوئن، گارسیا به ایالات متحده بازگردانده شد و هماکنون در بازداشت منتظر محاکمه به اتهام قاچاق مهاجران غیرمجاز است؛ گارسیا ادعا میکند این اتهامات به عنوان تنبیه برای اعمال حقوق قانونی او مطرح شدهاند.
پیامدهای روانشناختی سیاستهای محدودکننده
زمان نشان خواهد داد که آیا دادگاهها همچنان از حقوق قانونی حمایت خواهند کرد یا تلاشها برای گسترش اختیارات ICE محدود خواهد شد. در همین حال، روانشناسان باید تأثیر سیاستهای محدودکننده بر جمعیتهای مهاجر را در نظر بگیرند، حتی اگر این سیاستها نهایتاً غیرقانونی شناخته شده و لغو شوند.
تحقیقات نشان میدهد که سخنان و سیاستهای ضد مهاجرت در دوره اول ریاست جمهوری ترامپ باعث افزایش ترس از اخراج و فشار روانی در جوامع مهاجر شد. افراد مهاجر غیرمجاز گزارش دادند که نگرانیهای مزاحم مرتبط با وضعیت مهاجرتشان افزایش یافته و عملکرد روزانهشان تحت تأثیر منفی قرار گرفته است. مطالعات متعدد افزایش حملات پانیک، اضطراب، افسردگی، احساس آسیبپذیری و ترس از مواجهه با مقامات مهاجرتی را نشان دادهاند.
موانع دسترسی به خدمات سلامت روان
سیاستهای محدودکننده مهاجرت علاوه بر تأثیر منفی بر سلامت روان، احتمال دریافت مراقبتهای لازم سلامت روان را کاهش میدهند. برای مثال، دانشجویان غیرمجاز گزارش دادهاند که از مراجعه به خدمات درمانی خودداری میکنند، زیرا معتقدند ارائهدهندگان نمیتوانند مشکلات مربوط به مهاجرت را حل کنند و در نتیجه هیچ تسکینی ایجاد نخواهد شد. حتی زمانی که از این مانع عبور کرده و خدمات دریافت میکنند، به دلیل ترس از بازداشت یا اخراج یا نگرانیهای مربوط به انگ اجتماعی، تمایل ندارند وضعیت غیرمجاز خود را افشا کنند، که ارائه حمایت مؤثر توسط متخصصان سلامت روان را دشوار میسازد.
نقش روانشناسان در کاهش آسیبها
روانشناسان نقشهای مهمی در کاهش اثرات منفی سیاستهای ضد مهاجر ایفا میکنند. ارائهدهندگان میتوانند خدمات خود را برای کسانی که تحت تأثیر تغییرات کنترل و اجرای مهاجرت قرار دارند، دسترسپذیرتر کنند، از جمله با همکاری با مترجمان برای رفع موانع زبانی و پیادهسازی مداخلات مبتنی بر تروما. علاوه بر این، پژوهشگران باید رویکردهایی حساس به فرهنگ، فراگیر و دکولونیال اتخاذ کنند، با جوامع مهاجر همکاری واقعی داشته باشند و تأثیرات سیستمیک را بررسی کنند تا نیازهای واقعی جمعیت مهاجر درک شده و مداخلات مؤثر طراحی شوند.