دنیا دیگر مثل گذشته نیست. بحرانها را نمیتوانیم فقط نام ببریم یا اندازهگیری کنیم؛ اکنون در مه بیپایان احتمالات زندگی میکنیم، جایی که جنگها بدون پایان تغییر میکنند، اقتصادها بهطور غیرمنتظره دچار آشفتگی میشوند و فناوری، بهویژه هوش مصنوعی، سریعتر از اخلاق، نهادها یا چرخههای خواب ما پیش میرود. عدم قطعیت تنها چیزی است که میتوان به آن اطمینان داشت.
پذیرش اینکه عدم قطعیت مال شما نیست
یکی از مهمترین گامها برای زندگی مؤثر در این جهان پرهرج و مرج این است که بدانیم آشفتگی جهان بار ما نیست. عدم قطعیت متعلق به جهان است و نه به شما؛ این یک داده است، نه سرنوشت. بسیاری از ما، بهویژه کسانی که عادت به بهینهسازی جداول و استراتژیها دارند، سعی میکنیم آن را در خود جذب کنیم. نتیجه این تلاش، همنشینی احساسی است که ناپایداری جهان بیرون را به ناپایداری درونی ما تبدیل میکند.
روانشناسی شناختی این پدیده را «خطای پیشبینی احساسی» مینامد؛ یعنی تمایل به برآورد بیش از حد تأثیر احساسی رویدادهای آینده. در عمل، ما فاجعهها را پیش از وقوع زندگی میکنیم. جدا شدن از این هیاهو به معنای نادیده گرفتن نیست بلکه پذیرش محدودیتهای کنترل است. وقتی صدای آشفتگی جهانی بلند میشود، تنها پاسخ منطقی کاهش حجم هیجانی است، زیرا عدم قطعیت بیرونی است.
ایمان، تمرکز و عملکرد واقعی را تقویت میکند
تحقیقات روانشناسی و اقتصاد رفتاری نشان دادهاند که انتظار و باور عاملهای مؤثر و علّی هستند. آلبرت باندورا در پژوهش خود درباره خودکارآمدی نشان داد باور افراد به توانایی خود برای موفقیت، عملکرد واقعی آنها را بهتر از توانایی سنجیدهشده پیشبینی میکند. مطالعات تالی شارو نیز نشان داد که خوشبینی مدارهای پاداش و رفتارهای استقامت را فعال میکند و انگیزه ما را بازسازی میکند. نظریه امید، مداخلات ذهنیت و حتی اثرات دارونما در عملکرد ورزشی همگی به همان نتیجه میرسند: ایمان کارکردی است و میتواند نتایج ملموس ایجاد کند.
داشتن ایمان در این معنا یعنی اختصاص انرژی ذهنی به یک نتیجه مثبت حتی در شرایطی که شواهد ناقص است. این باور، توهم نیست بلکه تأیید دیرهنگام است. ورزشکاران از آن برای عملکرد فراتر از خستگی استفاده میکنند، کارآفرینان برای عبور از شکست بهره میبرند و شهروندان میتوانند از آن برای حفظ مشارکت مدنی استفاده کنند، به ویژه زمانی که نهادها دچار ناپایداریاند.
مزایای ایمان قابل اندازهگیری است: خوشبینها طول عمر بیشتری دارند، سریعتر بهبود مییابند و درآمد بالاتری کسب میکنند. انتظارهای خوشبینانه با کارآفرینی و سرمایهگذاری بیشتر مرتبط است و فشار روانی را کاهش میدهد. مطالعه هاروارد گرنت که مردان را در هشت دهه دنبال کرد، نشان داد خوشبینی پایدار و توانایی اعتماد به آینده، موفقیت شغلی و سلامت جسمانی را پیشبینی میکند. ایمان نحوه پردازش بازخورد مغز را تغییر میدهد؛ شکستها به اطلاعات تبدیل میشوند، نه حکم نهایی.
برای پرورش ایمان، ذهن خود را با شواهد پیشرفت تغذیه کنید و پیروزیهای کوچک را ثبت کنید. شایستگی را دنبال کنید، نه آشفتگی. ایمان جایی رشد میکند که تمرکز شما قرار دارد.
مشارکت کنید؛ درمان احساس ناتوانی
پارادوکس عصر ما این است که همان روندهای عظیم که بیش از همه ما را میترسانند، بیشترین ظرفیت نفوذ را نیز دارند. هوش مصنوعی و بیوتکنولوژی نیروهای انتزاعی نیستند، بلکه پروژههای انسانیاند که میتوانیم آنها را شکل دهیم. ایمان بدون عمل شکننده است، اما عمل حتی کوچک، باور را تقویت میکند.
پس بیاموزید، مطالعه کنید و فناوریها و انگیزههای پشت آنها را درک کنید. داوطلب شوید، بسازید، قوانین وضع کنید و نوآوری کنید. بهعنوان کارگر، تخصص خود را برای استفاده سازنده از ابزارهای نوین به کار ببرید. بهعنوان شهروند، در بحثهای اخلاق، مالکیت و دسترسی مشارکت کنید. مشارکت، دوقلوی رفتاری ایمان است و هر یک دیگری را تقویت میکند. وقتی به هدایت کشتی کمک میکنید، عدم قطعیت کمتر شبیه غرق شدن است.
ایمان؛ ابزار بهرهوری در عصر عدم قطعیت
روانشناسان پیشتر ایمان را یک تجمل احساسی میدانستند، اما شواهد مدرن آن را به عنوان ابزار بهرهوری بازتعریف کردهاند؛ تکنولوژی ذهنی برای حفظ تلاش در محیطهای نامطمئن. ایمان اضطراب را کاهش میدهد، تمرکز را حفظ میکند و حرکت شما را حتی وقتی دادهها ناقص است ادامه میدهد.
در این معنا، ایمان مخالف عقل نیست؛ بلکه عقل توسعهیافته در طول زمان است. ایمان به افراد منطقی امکان میدهد در ابهام به ساختن ادامه دهند. جهان همچنان غیرقابل پیشبینی خواهد ماند، اما منطقیترین عمل ممکن در میان «چندناشناختهها» شاید ایمان آوردن باشد؛ اختصاص دادن تلاش و خوشبینی به آینده پیش از آنکه بهطور آماری توجیه شود.
تاریخ، مانند بازارها و انسانها، به کسانی پاداش میدهد که همچنان ظاهر میشوند و تلاش میکنند.