تکرار، مغز را از طریق نوروپلاستیسیتی بازسازی میکند و افکار و مهارتها را تقویت میکند. وقتی افکاری را بارها تمرین میکنید، مسیرهای عصبی جدیدی شکل میگیرد که توانایی یادگیری، خلاقیت و تشخیص الگوها را افزایش میدهد. اما تکرار میتواند روی تاریکی ذهن نیز تأثیر بگذارد؛ اطلاعات نادرست، اگر به اندازه کافی تکرار شوند، ممکن است بهعنوان حقیقت پذیرفته شوند. کنترل ذهن و انتخاب آنچه میشنویم و میاندیشیم، اهمیت حیاتی دارد.
من بیش از ۳۰ سال است که افراد را در زمینه سخنرانی عمومی راهنمایی میکنم. توصیه اصلی من همیشه این است: «تمرین کن! تمرین کن! تمرین کن!» دلیل این توصیه ساده است: من خودم این درس را از طریق تجربه سخت یاد گرفتم. زمانی که اولین بار در باشگاه Toastmasters شروع به یادگیری سخنرانی کردم، کاملاً به تریبون وابسته بودم و سخنرانیهایم را از روی یادداشت میخواندم. سالها طول کشید تا یاد بگیرم با اعتماد به نفس و بدون تکیه به یادداشتها سخنرانی کنم. با تمرین مستمر، نه تنها در مسابقهای برنده شدم، بلکه توانستم ذهنم را آزاد کرده و دریچههای خلاقیت را باز کنم. هر بار که یک عبارت یا داستان را تکرار میکردم، راههای بهتر بیان آن به ذهنم خطور میکرد یا نکات مهمی به داستان اضافه میشد.
یادگیری از طریق تکرار در DNA ماست
ضربالمثل قدیمی «تمرین باعث کمال میشود» حقیقتی علمی دارد. انسانها از دوران غارنشینی برای حفظ و انتقال دانش حیاتی به تکرار متکی بودهاند. داستانهایی که کنار آتش گفته میشدند، باعث میشد اجداد ما حقایق مهم را به خاطر بسپارند. مثالهای امروزی از این حکمتها، شامل «یک سیب در روز پزشک را دور میکند» و «عملها بلندتر از حرفها سخن میگویند» هستند، که همگی از تکرار شفاهی نسلها شکل گرفتهاند.
علم پشت تکرار و نوروپلاستیسیتی
تکرار باعث فعال شدن نورونها و شکلگیری مسیرهای عصبی جدید میشود. این فرآیند که به آن نوروپلاستیسیتی گفته میشود، مغز را از نظر فیزیکی، شیمیایی و الکتریکی بازسازی میکند. روانشناس دونالد هِب در نظریه هِبیان میگوید: «نورونهایی که با هم فعال میشوند، با هم سیمکشی میشوند.» هر بار که عملی یا فکری را تکرار میکنید، این اتصالات تقویت میشوند و تسلط بر مهارتها و دانش حاصل میشود، چه در زبان، موسیقی، ورزش یا صنایع دستی.
حافظه عضلانی و آزادی ذهن
تکرار اساس شکلگیری حافظه عضلانی در ورزش، رقص و فعالیتهای مشابه است. وقتی یک مهارت بهطور کامل تمرین شود، مغز دیگر نیازی به توجه آگاهانه ندارد و عمل بهصورت خودکار انجام میشود. این آزادی ذهن باعث میشود که خلاقیت و کنجکاوی افزایش یابد و الگوها و ارتباطات جدیدی در جهان کشف شود.
روی دیگر تکرار: خطر اطلاعات نادرست
با این حال، تکرار میتواند اثرات منفی نیز داشته باشد. هر چه چیزی بیشتر تکرار شود، احتمال باور کردن آن بیشتر است. تبلیغکنندگان و سیاستمداران از این نکته آگاه هستند و پیامهای خود را بارها و بارها به مخاطب منتقل میکنند. این همان خطر اخبار جعلی است. مروج تبلیغات نازیها، یوزف گوبلز، گفته است: «اگر دروغی به اندازه کافی بزرگ را بگویید و بارها تکرار کنید، مردم در نهایت آن را باور خواهند کرد.» مطالعهای در SpringerOpen نشان میدهد که اطلاعات تکراری اغلب واقعیتر از اطلاعات جدید تلقی میشوند؛ هرچه تعداد تکرار افزایش یابد، باور به صحت آن نیز افزایش مییابد. راهحل مقابله با این اثر، کنترل آنچه میشنویم و تمرین تفکر انتقادی است.
افکار منفی تکراری نیز میتوانند تأثیر جدی روی ذهن و جسم داشته باشند. رالف والدو امرسون گفته است: «زندگی از آنچه فرد در طول روز به آن فکر میکند تشکیل شده است.» افکار منفی مداوم میتوانند منجر به افسردگی، اضطراب و کاهش تابآوری شوند. خودانتقادی نیز باعث ایجاد احساس شک، شرم، گناه و عصبانیت میشود.
برای مقابله با افکار منفی، میتوان از تکنیک جایگزینی با افکار مثبت استفاده کرد. وقتی یک فکر منفی را شناسایی کردید، آن را با یک جمله تأیید مثبت جایگزین کنید. تصویرسازی مثبت، خاطره خوش یا جملات انگیزشی را همراه با صدای بلند بیان کنید. تکرار این جملات باعث شکلگیری مسیرهای عصبی مثبت و تقویت اعتماد به نفس و تابآوری میشود.