اگر تجربههای شخصی ما بتوانند بیش از آنچه تصور میکنیم اثرگذار باشند چه میشود؟ اگر روایت زندگی ما بتواند به افرادی که در بحران روانی هستند کمک کند یا درک جامعه از سلامت روان جوانان را شکل دهد چه؟ تجربههای زندگی میتواند درک عمیقتر از سلامت روان جوانان ایجاد کند و به کاهش ترس از قضاوت و استیگما کمک کند.
زمانی که یک جوان با سلامت روان خود مشکل دارد، روابط دوستانه، ارتباط با خانواده، عملکرد تحصیلی، فعالیتهای تفریحی و عزت نفس او دچار اختلال میشوند. روانپزشکان کودک و نوجوان مشاهده کردهاند که به اشتراک گذاشتن تجربههای واقعی برای افرادی که با مشکلات مشابه روبهرو هستند و همچنین برای کسانی که میخواهند درک بهتری از سلامت روان پیدا کنند، تاثیر فوقالعادهای دارد.
داستانها انزوا و استیگما را کاهش میدهند. آنها به جوانان یادآوری میکنند که در مشکلات تنها نیستند. این روایتها مراقبت را انسانیتر میکنند، گفتگو درباره سلامت روان را طبیعی میکنند و به بهبود روشهای مبتنی بر شواهد کمک میکنند. برای جوانان، داستانها باعث تقویت ارتباط با همسالان، خواهر و برادرها و خانواده میشوند و حس امید و تعلق ایجاد میکنند.
داستانها فراتر از فرد
جوانان بخشی از یک سیستم چندلایه هستند: خانواده، مدرسه، تیمها، جوامع مذهبی و شبکههای اجتماعی. والدینی که با سیستمها دست و پنجه نرم میکنند، معلمانی که دانشآموزان در حال مبارزه را حمایت میکنند، ارائهدهندگان خدمات سلامت که موانع را پشت سر میگذارند و همسالانی که یکدیگر را تشویق میکنند، همه میتوانند داستانهای خود را به اشتراک بگذارند. هر دیدگاهی اهمیت دارد و این روایتها درک جمعی را گستردهتر میکنند.
اهمیت داستانها برای جوانان
داستانها جهانی هستند. از متون مذهبی گرفته تا قصههای شبانه و روایتهای شخصی خانواده، داستانها رفتار، ارزشها و معنا را شکل میدهند. آنها آموزش میدهند، الهامبخش هستند و تغییر ایجاد میکنند. روایتها بین گوینده و شنونده شکل میگیرند و مشارکت فعال لازم دارند. کودکان به ویژه داستانها را دوست دارند و خواهان شنیدن دوباره و دوباره آنها هستند. به همین دلیل، روایتهای شخصی باید بخشی اساسی از فعالیتهای حمایتی و آگاهیبخشی درباره سلامت روان باشند. وقتی جوانان، مراقبان یا رهبران داستان خود را بیان میکنند، تاثیر آن چند برابر میشود.
داستانها، محرک تغییر اجتماعی
برای جوانان، صحبت درباره سلامت روان میتواند ترسناک یا منزویکننده باشد. ترس از قضاوت، سوءتفاهم یا دیده شدن به عنوان فردی «ضعیف» ممکن است آنها را ساکت نگه دارد. اما شنیدن داستان شخصی از فردی که تحسین میکنند—یک همسال، ورزشکار، هنرمند یا رهبر سیاسی—دیدگاهها را تغییر میدهد. داستانها تجربیات آنها را تأیید میکنند، شرم را کاهش میدهند و همدلی را برمیانگیزند.
حمایتگری، به معنای ارائه حمایت عمومی از یک باور یا اقدام است. داستانها یکی از قدرتمندترین شکلهای حمایتگری هستند. آنها آگاهی ایجاد میکنند و چهره انسانی مسائل را نشان میدهند. اشتراکگذاری داستانها باعث میشود افراد دیگر نیز تجربیات خود را بیان کنند. این داستانها مشکلات موجود در سیستمهای درمانی را نشان میدهند، راهکارهای مقابله را به تصویر میکشند و نمونههای مقاومت روانی را آشکار میکنند.
از آگاهی تا عمل
آگاهی، اولین گام است و داستانها به افراد کمک میکنند تا مسائل پنهان را بشناسند. با گسترش آگاهی، داستانها محرک اقدام میشوند—چه در سطح محلی، ملی و چه جهانی. حمایتگری میتواند به شکلهای مختلف باشد. گاهی سخنرانی عمومی یا لابیگری است، اما اغلب از خانه آغاز میشود: والدینی که مشکلات خود را به اشتراک میگذارند، مربی که بازیکن را راهنمایی میکند، معلمی که گروه حمایتی تشکیل میدهد و جوانی که منابع مفید را با دوستان به اشتراک میگذارد. هر داستان شبکه درک و حمایت را تقویت میکند.
فراتر از حلقههای فردی، داستانها میتوانند مدارس، سیستمهای درمانی و سیاستگذاران را تحت تأثیر قرار دهند. تجربههای واقعی به طراحی برنامهها و خدمات کمک میکنند و آنها را انسانی و کاربردی میکنند.
داستان شما میتواند تغییر ایجاد کند
شما قدرتمند هستید و داستان شما نیز قدرتمند است. داستانها میتوانند حمایت کنند، بهبود روانی ایجاد کنند و زندگیها را تغییر دهند. داستان شما میتواند دیگران را تشویق به اشتراکگذاری تجربههای خود کند و گفتگو را الهامبخش نماید. چه از طریق وبلاگ، مربیگری، مراقبتگری یا فعالیت عمومی، تجربههای زندگی شما اهمیت دارد.
داستانها میتوانند بر طراحی درمانها، پوشش بیمه و سیاستها اثر بگذارند. آنها گفتگو را الهامبخش میکنند، استیگما را کاهش میدهند و دیگران را تشویق به به اشتراک گذاشتن مسیر خود میکنند. مهمتر از همه، داستانها گفتگو را از دادهها و تشخیصها به سمت انسانها و چالشهای واقعی زندگی هدایت میکنند.
سخن پایانی
داستانها سکوت را میشکنند، همدلی ایجاد میکنند و اقدام برمیانگیزند. روایتهای به اشتراک گذاشته شده آگاهی، سیاست و فرهنگ را شکل میدهند و یادآوری میکنند که سلامت روان مفهومی انتزاعی نیست—بلکه شخصی و انسانی است.
پس چه جوانی در حال مبارزه باشید، چه مراقبی که حمایت میکنید، چه رهبر یا سیاستمداری که فعالیت میکنید، بدانید: داستانها اهمیت دارند. با به اشتراک گذاشتن داستانها، آیندهای میسازیم که در آن سلامت روان با همدلی درک میشود و هیچ جوانی مجبور نیست در سکوت رنج بکشد.