شادی، خواستهای جهانی است؛ چیزی که هر انسان در اعماق وجود خود در پی آن است. برخی آن را در دستاوردهای شخصی، برخی در روابط انسانی و گروهی دیگر در لذتهای کوچک روزمره جستوجو میکنند. با وجود قرنها جستوجوی انسانی برای درک شادی، این مفهوم همچنان گریزان و متغیر باقی مانده است.
پژوهشهای روانشناسی در دهههای اخیر نشان دادهاند که شاید شادی، نه در تلاش برای دستیابی به آن، بلکه در نحوهی نگاه و ارتباط ما با دیگران نهفته باشد. تلاش وسواسگونه برای اندازهگیری و کنترل احساسات، اغلب خود به مانعی در مسیر رضایت تبدیل میشود.
پارادوکس جستوجوی شادی
«کوان-جو هوانگ» پژوهشگر دانشگاه کیوتو، در مطالعهای تأکید میکند که یکی از دلایل دوری انسان از شادی، همین تلاش بیوقفه برای سنجش آن است. او میگوید:
«پارادوکس ارزشگذاری شادی در این است که وقتی مدام از خود میپرسیم “آیا به اندازه کافی خوشحالم؟”، همین ارزیابیهای مکرر احساسی میتواند نتایجی به بار آورد که مستقیماً هدف شادی را تضعیف کند.» به بیان سادهتر، هر چه بیشتر در پی سنجش شادی خود باشیم، احساس ناکامی بیشتری را تجربه میکنیم. این چرخهی معیوب باعث میشود ذهن انسان دائماً در حالت مقایسه و ارزیابی باقی بماند، بیآنکه فرصت تجربهی واقعی لحظه را بیابد.
تغییر تمرکز؛ از خود تا ارتباط
راه برونرفت از این چرخه، تغییر نقطه تمرکز است. به جای غرق شدن در ارزیابی درونی، باید توجه را به رابطه با دیگران معطوف کرد. ارتباط انسانی، ذهن را از خودمحوری رها کرده و یادآور میشود که انسان، در بستر پیوند و تعلق معنا مییابد. اما ورود به چنین فضایی نیازمند چیزی عمیقتر است: اعتماد. اعتماد به دیگران، به خود و حتی به روند زندگی. وقتی انسان به اطرافیان خود اعتماد میکند، فشار روانی برای کنترل و پیشبینی آینده کاهش مییابد. ذهن آزاد میشود تا به جای نگرانی از آنچه ممکن است رخ دهد، در لحظه حضور یابد. در نتیجه، شادی نه به عنوان هدفی دستنیافتنی، بلکه به عنوان پیامد طبیعی ارتباط و امنیت درونی پدیدار میشود.
پژوهش بزرگ ۲۰۲۵؛ پیوند میان اعتماد و شادی
در سال ۲۰۲۵، مجلهی معتبر Psychological Bulletin پژوهشی فراتحلیلی منتشر کرد که یکی از گستردهترین بررسیها دربارهی رابطه اعتماد و شادی محسوب میشود. دادههای بیش از ۲.۵ میلیون نفر از فرهنگها و گروههای سنی مختلف در این مطالعه تحلیل شد تا مشخص شود چگونه اعتماد میتواند رفاه ذهنی و هیجانی را شکل دهد.
نتایج نشان داد که این رابطه، یکطرفه نیست؛ بلکه اعتماد و شادی در چرخهای متقابل یکدیگر را تقویت میکنند. پژوهشگران دریافتند که این چرخه از دو مسیر اصلی تغذیه میشود: نخست، اعتماد باعث افزایش احساس شادی میشود و دوم، تجربهی شادی، زمینه را برای اعتماد بیشتر فراهم میکند.
اعتماد چگونه شادی را در ما تقویت میکند
وقتی فرد به دیگران یا به ساختارهای اجتماعی اعتماد ندارد، ذهن او دائماً در حالت دفاعی و هشدار باقی میماند. این حالت، انرژی روانی زیادی مصرف کرده و آرامش ذهنی را مختل میکند. در مقابل، اعتماد، این «بار ذهنی» را سبک میسازد.
وقتی بتوانیم به دیگران تکیه کنیم، احساس امنیت درونی افزایش مییابد. دیگر نیازی نیست هر موقعیت یا رفتار را با شک و بدبینی تحلیل کنیم. نتیجهی طبیعی این وضعیت، آرامش روانی، رضایت از زندگی و احساس شادی پایدارتر است.
در مطالعهی ۲۰۲۵ مشخص شد که سطح بالاتر اعتماد با افزایش معنادار رضایت از زندگی در ارتباط است. این یافته نهتنها در میان فرهنگها و سنین مختلف ثابت بود، بلکه نشان داد اعتماد، یک ارزش جهانی در سلامت روان محسوب میشود. اعتماد بیش از آنکه نشانهی خوشبینی باشد، نوعی صرفهجویی در انرژی ذهنی است. وقتی ذهن مجبور نیست مدام سناریوهای منفی را بررسی کند، فضا برای تجربهی مثبت و حضور در لحظه باز میشود.
وقتی شادی، بذر اعتماد را میکارد
در سوی دیگر این رابطه، شادی نیز میتواند موجب تقویت اعتماد شود. احساسات مثبت، ذهن را بازتر و پذیراتر میکنند. در چنین حالتی، فرد تمایل بیشتری به اعتماد و همکاری دارد. در همان پژوهش، دانشمندان نشان دادند افرادی که سطوح بالاتری از شادی را گزارش کردهاند، بهطور طبیعی تمایل بیشتری به اعتماد به دیگران و نهادهای اجتماعی دارند. شادی، چشمانداز ذهنی انسان را تغییر میدهد و به جای تمرکز بر تهدیدها، به فرصتها و پیوندهای انسانی توجه میکند.
به بیان دیگر، شادی و اعتماد دو نیروی مکملاند؛ شادی، بذر اعتماد را میکارد و اعتماد، زمین را برای رشد شادی حاصلخیز میسازد.
یافتههای تکمیلی؛ نقش سلامت اجتماعی
در تأیید این نتایج، پژوهشی در سال ۲۰۲۴ در Journal of Happiness Studies نیز نشان داد که افرادی با سطح اعتماد بالاتر، از رفاه ذهنی و هیجانی بیشتری برخوردارند. این مطالعه بر اهمیت «سلامت اجتماعی» تأکید کرد؛ یعنی احساس تعلق، ارتباط و مشارکت در جامعه.
چون اعتماد در بستر روابط انسانی شکل میگیرد، اثر آن در جنبهی اجتماعی سلامت روان قویتر دیده میشود. فردی که احساس میکند در شبکهای از حمایت و تعلق قرار دارد، کمتر در معرض اضطراب، تنهایی یا فرسودگی روانی است.
مجموع یافتههای پژوهشهای سالهای اخیر، تصویری روشن از پیوند میان اعتماد و شادی ارائه میدهد. این دو، نه بهصورت جداگانه بلکه در چرخهای پویا عمل میکنند: اعتماد، ذهن را آرام میسازد و فضا را برای احساس شادی باز میکند؛ شادی نیز به نوبهی خود، آمادگی برای اعتماد را افزایش میدهد.
در جهانی پر از بیاعتمادی و اضطراب، شاید سادهترین راه برای دستیابی به شادی، بازگشت به مفهوم ابتدایی انسان بودن باشد — یعنی باور به دیگری. اعتماد، پلی است میان ذهن و دل، و شادی، ثمرهی قدمزدن بر این پل است.