کارفرمایان ممکن است کاهش نوسانات در بازار کار را نشانهای از ثبات و همچنین نشاندهنده کارکنان خوشحال و باانگیزه بدانند. در واقع، میزان ترک شغل به طور کلی کاهش یافته و کارکنان به ظاهر در موقعیتهای خود باقی ماندهاند.
با این حال، در زیر سطح، داستان متفاوتی در جریان است. بسیاری از کارکنان، نه به دلیل درگیری عمیق یا رضایت شغلی، بلکه به دلیل ریسکهای ناشی از بازار غیرقابل پیشبینی، در جای خود ماندهاند. کارکنان در زمان عدم اطمینان از تغییر شغل نگران هستند و ترس دارند که در صورت تغییر، اولین کسی باشند که از شرکت خارج میشوند. این بیحرکتی، توهمی خطرناک ایجاد کرده و ممکن است مدیران را گمراه کند که تصور کنند وفاداری و مشارکت کارکنان به خوبی مدیریت شده است.
ثبات سازمانی به معنی رضایت کارکنان نیست
تحقیقات نشان میدهد یک سوم کارکنان احساس میکنند مدیرشان به آنها احترام نمیگذارد و بیش از نیمی از کارکنان نمیتوانند خود واقعی خود را در محیط کار نشان دهند. کمتر از نیمی نیز باور دارند که سازمانشان همدل است، در حالی که مدیران تصور بسیار بالاتری از این موضوع دارند. این شکاف بین برداشت کارکنان و رهبران نشاندهنده نارضایتی گسترده و کاهش اعتماد است. وقتی کارکنان احساس احترام و امنیت روانی نداشته باشند و نتوانند اصالت خود را نشان دهند، کاهش مشارکت و وفاداری اجتنابناپذیر است.
تاثیر هوش مصنوعی بر بهرهوری و همکاری
رشد هوش مصنوعی در محیط کار میتواند بهرهوری فردی را افزایش دهد، وظایف تکراری را خودکار کند و فرآیندهای کاری را بهینه سازد. با این حال، این فناوری به تنهایی نمیتواند چالشهای همکاری تیمی را حل کند. تیمهای کوچکتر، که اغلب با کمک هوش مصنوعی شکل میگیرند، اهمیت هر رابطه و هر مدیر را برجسته میکنند و اگر کارکنان احساس امنیت و احترام نداشته باشند، بهرهوری فردی به همکاری مؤثر ترجمه نمیشود.
نقش حیاتی مدیران در مشارکت کارکنان
مدیران بزرگترین عامل تعیینکننده انگیزه و مشارکت کارکنان هستند و مسئول حدود ۷۰ درصد تفاوت در انگیزه کارکنان به شمار میآیند. با این حال، بسیاری از مدیران احساس میکنند برای مدیریت سبکهای کاری و ارتباطی متنوع آماده نیستند. افزایش وابستگی تیمها به یکدیگر و استفاده از ابزارهای جدید، خطر عدم هماهنگی، اصطکاک و فرسودگی شغلی را افزایش میدهد.
هزینه نادیده گرفتن مشارکت کارکنان
نادیده گرفتن وضعیت مشارکت کارکنان هزینههای جدی دارد. کارکنانی که حضور فیزیکی دارند اما احساس ارزشمندی و انگیزه کافی ندارند، بهرهوری سازمان را کاهش میدهند. نوآوری آسیب میبیند و همکاری کند میشود وقتی اصالت سرکوب شود. اگر بازار کار دوباره فعال شود، کارکنانی که احساس کمارزشی کردهاند، سازمان را ترک خواهند کرد و بسیاری از آنها از جمله افراد با عملکرد بالا یا اعضای گروههای کمتر نمایان خواهند بود که این امر باعث کاهش رقابت و تنوع سازمان میشود. ترک کارکنان در مقیاس بزرگ، علاوه بر هزینه جایگزینی، سرعت پیشرفت، اعتبار سازمان و فرهنگ تیمی را نیز تحت تاثیر قرار میدهد.
اقدامات عملی برای بهبود مشارکت کارکنان
سازمانها نباید منتظر تغییر شرایط بازار باشند بلکه باید امروز اقدام کنند. سنجش منظم امنیت روانی و احساس احترام، سرمایهگذاری در مدیران برای مدیریت سبکهای مختلف کاری و ارتباطی، ادغام شمول در کارهای روزمره، هماهنگ کردن استفاده از هوش مصنوعی با استراتژیهای مشارکت و ارتباط سرمایهگذاری در نیروی انسانی با نتایج کسبوکار از جمله اقداماتی است که میتواند مشارکت کارکنان را افزایش دهد.
اهمیت اقدام فوری برای حفظ استعدادها
نیروی کار ممکن است آرام به نظر برسد، اما این ثبات ظاهری میتواند جریانهای خطرناک را پنهان کند. کارکنان در جای خود ماندهاند زیرا بازار دشوار است، نه به دلیل رضایت واقعی. وقتی شرایط تغییر کند، کسانی که احساس کمحمایتی یا نادیده گرفته شدن کردهاند، سریعاً سازمان را ترک خواهند کرد.
سازمانهایی که اکنون اقدام کنند، اعتماد، مشارکت و همکاری لازم برای بهرهبرداری مؤثر از هوش مصنوعی را خواهند داشت، استعدادها را حفظ میکنند و نیروی کاری خواهند ساخت که از روی رضایت و تعهد واقعی در سازمان باقی میماند. رهبران باید واقعیتهای نیروی کار آرام و غیرمتعهد امروز را بهعنوان سیگنالی برای سرمایهگذاری در تجربه کارکنان در نظر بگیرند، در غیر این صورت هزینههای سنگینی متحمل خواهند شد.