آیا تا به حال خود را سرزنش کردهاید که «بیش از حد حساس»، «دور از جمع» یا «بیشازحد نیازمند» هستید؟ آیا گاهی به دنبال ارتباط و نزدیکی هستید اما درست وقتی صمیمیت شکل میگیرد، ناگهان فاصله میگیرید؟ یا در دل امیدوارید که همسرتان بدون گفتن چیزی نیاز شما را درک کند؟ این رفتارها ممکن است گیجکننده و خستهکننده باشند، اما بیشتر افراد نمیدانند که ریشه آنها اغلب به چیزی ظریف اما قدرتمند برمیگردد: بیتوجهی عاطفی در کودکی (Childhood Emotional Neglect یا CEN).
بیتوجهی عاطفی در کودکی چیست؟
بیتوجهی عاطفی زمانی رخ میدهد که والدین یا مراقبان شما نیازهای عاطفیتان را نادیده بگیرند، پاسخ ندهند یا آنها را تأیید نکنند. این اتفاق میتواند در خانوادههایی رخ دهد که از بیرون «دوستداشتنی»، «مرتب» یا «عادی» به نظر میرسند. وقتی احساسات شما به طور مداوم نادیده گرفته میشوند، یاد میگیرید که خودتان هم آنها را نادیده بگیرید. در کودکی، این رفتار به شما کمک میکرد با شرایط کنار بیایید، اما در بزرگسالی ممکن است به طور پنهان نحوه دادن و دریافت عشق را شکل دهد. اگر روابط شما سختتر، دورتر یا گیجکنندهتر از حد انتظار است، احتمالاً بیتوجهی عاطفی در کودکی علت آن است.
وقتی نزدیک میشوید، فاصله میگیرید
شما صمیمیت میخواهید، اما وقتی شروع میشود، احساس ناراحتی میکنید. ممکن است عقب بکشید، بحث ایجاد کنید یا روی نقصهای همسرتان تمرکز کنید. هرچه رابطه نزدیکتر میشود، راحتی شما کمتر میشود. این اتفاق به این دلیل رخ میدهد که اگر در کودکی احساسات شما نادیده گرفته شده باشد، صمیمیت امن به نظر نمیرسد. شما یاد گرفتهاید احساسات خود را تنها مدیریت کنید، بنابراین آسیبپذیری با دیگران ناآشنا و حتی تهدیدآمیز است. خبر خوب این است که این الگو دائمی نیست. با حمایت مناسب، مانند رواندرمانی، مطالعه یا تمرینات هدایتشده، میتوانید به تدریج با صمیمیت راحت شوید.
انتظار دارید همسرتان «فقط بداند» چه نیاز دارید
گاهی احساس ناکامی یا دلخوری میکنید اما نمیتوانید علت آن را توضیح دهید. به جای بیان مستقیم احساسات، امیدوارید همسرتان بفهمد چه اتفاقی افتاده و تسکین مناسبی ارائه دهد. وقتی این کار انجام نمیشود، احساس نادیده گرفته شدن میکنید. علت این رفتار این است که در کودکی تشویق نشدهاید نیازهایتان را شناسایی یا بیان کنید. به مرور زمان درخواست کردن ممکن است ضعیف، شرمآور یا بیفایده به نظر برسد. اما حقیقت این است که روابط سالم بر پایه ارتباط و گفتگو شکل میگیرند و بیان نیاز بار نیست؛ بلکه دعوتی است برای دیده شدن.
سکوت ناخودآگاه بعد از تعارض
بعد از یک اختلاف یا لحظه عاطفی، ممکن است خودتان را ببندید و عقب بکشید. دیگران این رفتار را سرد یا بیعاطفه تلقی میکنند، اما معمولاً ناشی از بار احساسی بیش از حد است. اگر در کودکی یاد نگرفتهاید چگونه احساساتتان را پردازش کنید، ممکن است ابزار لازم برای حضور عاطفی در هنگام تعارض را نداشته باشید و سیستم عصبی شما به سکوت بازگردد. با تمرین و حمایت، میتوانید یاد بگیرید حتی در زمان هیجانات شدید، آرام بمانید و حضور عاطفی خود را حفظ کنید.
ترس از «زیاد بودن» هنگام ابراز احساسات
وقتی ناراحت، عصبانی یا مضطرب هستید، ممکن است تلاش کنید احساسات خود را پنهان کنید، آنها را کوچک جلوه دهید یا بابت ابرازشان عذرخواهی کنید. این ترس از «زیاد بودن» به این دلیل شکل گرفته که در کودکی احساسات شما نادیده گرفته شده یا مشکل تلقی شده بودند. اما حقیقت این است که احساسات شما بار نیستند و در یک رابطه سالم، پل ارتباطی محسوب میشوند، نه تهدید.
سختی در آرام کردن خود و اتکا بیش از حد به دیگران
زمانی که مضطرب هستید، ممکن است به همسر خود برای آرامش یا حل مشکل تکیه کنید. اگر پاسخ مورد انتظار را دریافت نکنید، احساس سردرگمی یا وحشت میکنید. علت این رفتار این است که بدون راهنمایی عاطفی در کودکی، توانایی آرام کردن خود را توسعه ندادهاید. شما مجبور بودهاید تنها کنار بیایید و اکنون در فشار، بیش از حد به دیگران اتکا میکنید. با تمرین آرامسازی، شناسایی و درک احساسات و فعالیتهای تسکیندهنده، میتوانید خود و رابطهتان را آزاد کنید.
احساس بیارتباطی عاطفی حتی وقتی «همه چیز خوب است»
رابطه ممکن است ظاهراً خوب باشد، با هم کنار بیایید و از تعارض بزرگ اجتناب کنید، اما زیر سطح احساس بیاحساسی یا دور بودن دارید. این اتفاق ناشی از بیتوجهی عاطفی دوران کودکی است که شما را مجبور به خاموش کردن احساساتتان کرده است. این بیارتباطی در بزرگسالی نیز باقی میماند. مهم این است که این پایان داستان نیست و با حمایت مناسب میتوانید دوباره با خود و دیگران ارتباط برقرار کنید.
اگر خود را در این الگوها میبینید، نفس عمیق بکشید. این نقص شخصیتی نیست. این رفتارها نتیجه کودکی است که نیازهای عاطفی شما نادیده گرفته شده بودند. مهارتهای عاطفی قابل یادگیری هستند و بهبود امکانپذیر است. با مهربانی، قصد و حمایت، میتوانید پایهای بسازید که از دست داده بودید و روابطتان به تدریج تغییر میکند. آن بخش از شما که «بیشازحد نیازمند»، «منعطف نشده» یا «سخت برای دوست داشته شدن» بود، نقص نیست؛ آنها سرنخهایی هستند که میتوانند شما را دوباره به خودتان بازگردانند.