یک مطالعه علمی جدید نشان میدهد که مدیرانعامل شرکتهای بزرگ آمریکایی که فرزند دختر دارند، رفتار اجتماعیتر و انسانیتری در اداره شرکتهایشان دارند. این تحقیق توجه گسترده رسانهها و جامعه اقتصادی را به خود جلب کرده است و حاصل پژوهش مشترک دو اقتصاددان به نامهای هنریک کرونکوئیست از دانشگاه میامی و فرانک یو از مدرسه کسبوکار چین اروپا است. نتایج این تحقیق در مجله معتبر Journal of Financial Economics منتشر شده و نشان میدهد تجربه پدر بودن برای دختر، تصمیمگیریهای مدیریتی را به سمت مسئولیت اجتماعی و اخلاقیات سوق میدهد.
عملکرد اجتماعی و مسئولیتپذیری شرکتها
مطالعات نشان داده است که شرکتهایی که مدیرانعامل آنها فرزند دختر دارند، به طور میانگین ۹.۱ درصد امتیاز بالاتری در شاخصهای مسئولیت اجتماعی شرکتها (CSR) کسب میکنند. به عبارت دیگر، مدیرانی که تجربه پدر بودن برای دختر را دارند، توجه بیشتری به مسائل اجتماعی، محیط زیست، حقوق کارکنان و تنوع جنسیتی دارند و تصمیمات آنها از نظر اخلاقی و انسانی از همتایان بدون فرزند دختر بالاتر ارزیابی میشود.
چرا فرزند دختر رفتار مدیرانعامل را تغییر میدهد؟
مطالعه کرونکوئیست و یو نشان میدهد که تجربه پدر بودن برای دختر باعث حساسیت بیشتر مدیران نسبت به مسائل جنسیتی و اجتماعی میشود. این حساسیت موجب میشود تصمیمات مدیریتی نه تنها سودآور بلکه مسئولانه و اخلاقی باشد. تحقیقات قبلی نیز نشان داده بود که قضات و سیاستمداران دارای فرزند دختر تمایل بیشتری به اتخاذ تصمیمات اجتماعی دارند و یافتههای جدید تأییدکننده این نظریه است. محققان میگویند تغییر رفتار در مدیرانی که دختر اول آنها است، بیشتر مشهود است و تجربه مراقبت و تربیت دختر دیدگاه مدیریتی آنها را متحول میکند.
اثرات بر بهبود شرایط کاری و سرمایهگذاری اجتماعی
نتایج تحقیق نشان میدهد مدیران دارای فرزند دختر تصمیمات خود را به نفع بهبود شرایط کاری کارکنان، افزایش تنوع جنسیتی و اقلیتی، سرمایهگذاری در پروژههای محیط زیستی و فعالیتهای خیریه و مسئولیت اجتماعی اتخاذ میکنند. شرکتهایی که مدیرانعاملشان دختر دارند، به طور متوسط ۱۳.۴ درصد از سود خالص خود را به پروژهها و فعالیتهای مسئولیت اجتماعی اختصاص میدهند. این اقدامات شامل بهبود روابط با کارکنان، سرمایهگذاری در جامعه، برنامههای آموزشی و محیط زیستی و پشتیبانی از اقلیتها است.
اثرات روانشناختی و اجتماعی تجربه پدر بودن
یکی از جنبههای جالب این مطالعه، تأکید بر اثرات روانشناختی و اجتماعی تجربه پدر بودن برای دختر است. کرونکوئیست و یو معتقدند که این تجربه مهارتهای همدلی، حساسیت نسبت به حقوق دیگران و درک عمیقتر از روابط انسانی را در مدیران تقویت میکند. یافتهها نشان میدهد که تجربه خانواده و تربیت فرزند میتواند رویکردهای حرفهای و مدیریتی افراد را تغییر دهد و آنها را فراتر از سود و زیان مالی به مسائل اخلاقی و انسانی حساس کند.
تأثیر بر سیاستها و فرهنگ سازمانی
مطالعات حاکی از آن است که شرکتهایی که مدیرانعامل آنها دختر دارند، فرهنگ سازمانی بازتر، انسانیتر و مسئولانهتری ایجاد میکنند. این فرهنگ شامل فرصتهای برابر برای کارکنان زن و مرد، سیاستهای ضد تبعیض و افزایش تنوع جنسیتی، برنامههای ارتقای رفاه کارکنان و شفافیت و پاسخگویی در برابر سهامداران و جامعه است. تجربه پدر بودن برای دختر، نه تنها تصمیمات فردی مدیران را تحت تأثیر قرار میدهد، بلکه ساختار و سیاستهای سازمانی کل شرکت را نیز تغییر میدهد.
نمونههای عملی و مشهور
شواهد نشان میدهد که مدیرانعامل شرکتهای بزرگ با فرزند دختر نمونههای بارزی از این تغییر رفتار هستند. این مدیران برنامههای مسئولیت اجتماعی گسترده دارند، سیاستهای متنوعسازی نیروی کار و ارتقای زنان را پیادهسازی میکنند و پروژههای محیط زیستی و آموزشی در جامعه را حمایت میکنند. این نمونهها نشان میدهد که تجربه پدر بودن برای دختر تأثیر واقعی و قابل اندازهگیری بر رفتار حرفهای مدیران دارد.
پیامدهای تحقیق برای جوامع اقتصادی و شرکتها
تحقیقات کرونکوئیست و یو نشان میدهد که تجربههای شخصی و خانوادگی مدیران میتواند به تصمیمگیریهای مسئولانهتر در سطح سازمانی منجر شود. یافتهها یادآور میشود که فرهنگ سازمانی انسانی و مسئولانه تنها از طریق قوانین و مقررات ایجاد نمیشود و تجربههای خانوادگی مدیران نیز نقش مهمی دارند. تنوع و شمول در مدیریت با ایجاد فرصتهای برابر و توجه به مسائل اجتماعی میتواند سودآوری و اعتبار شرکت را افزایش دهد. همچنین بررسی و انتخاب مدیرانعامل باید شامل عوامل اجتماعی و روانشناختی نیز باشد.
نتیجهگیری و اهمیت مطالعه
مطالعه کرونکوئیست و یو نشان میدهد که داشتن فرزند دختر تأثیرات عمیقی بر رفتار و تصمیمگیری مدیرانعامل دارد. این یافتهها راهنمای پژوهشهای آینده درباره تأثیر خانواده و تجربههای شخصی بر رفتار حرفهای مدیران است و به سیاستگذاران سازمانی و سهامداران کمک میکند تصمیمات مسئولانهتر و انسانیتری اتخاذ کنند. تجربه پدر بودن برای دختر میتواند مدیران را به رهبرانی همدلتر، مسئولتر و انسانیتر تبدیل کند و اهمیت خانواده و تربیت فرزندان را در اقتصاد و مدیریت برجسته میسازد.